گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 45
تبلیغات دینی و سیاسی ایوانجلیستهاي جنگ طلب در ایالات متحدة آمریکا








حیدر رضا ضابط تحول و پیشرفت سریع در مخابرات در دگرگونی زندگی اجتماعی جوامع در قرن بیستم نقش بهسزایی داشته
است و در این عرصه، رادیو و تلویزیون بیشترین نقش را ایفا نمودهاند. در ایالات متحده آمریکا، از آغاز پخش برنامههاي رادیویی،
اجراي برنامههاي دینی جزء لاینفک فرهنگ این کشور گردید. بعد از توسعۀ تلویزیون در این کشور در دهه 1960 م، مبلّغان
مسیحی به رادیو و تلویزیون روآوردند و هماکنون بیش از صد برنامۀ دینی مسیحی را به شکل سندیکا در این کشور پخش میکنند
و جامعۀ آمریکا را از این جهت بینیاز کردهاند. در دهه 1980 م با توسعۀ ایستگاههاي یو.اچ.اف. 1 و ماهواره آنها توانستند
انجمن ملی سخن » برنامههاي تبلیغی مسیحی را از رادیو و تلویزیون در مناطق مختلف جهان پخش نمایند؛ بن آرمسترانگ، رئیس
تلویزیون وسیلهاي اعجازآمیز از جانب خداست که با آن باید انجیل را در سراسر جهان تبلیغ » : 2 اظهار میدارد « پراکنی دینی
3 تلیوانجیلیست (مبلّغ انجیل از تلویزیون) به مبلّغان انجیل ایوانجلیست 4 میگویند. قبل از جنگ جهانی دوم ایوانجلیستها به .« نمود
ایوانجلیست معرفی کردند. شعار آنها بازگشت » عنوان بنیادگرا 5 معروف بودند، لیکن بعداز جنگ جهانی دوم آنها خود را به عنوان
به انجیل و تغییر جامعه با تحول فرهنگی است، تا از این راه در آمریکا حکومتی برمبناي بنیادهاي انجیل به وجود آورند. آن دسته از
6 مینامند. آنها در اوایل قرن بیستم اصول « تلی وانجلیست » ایوانجلیستها را که از راه تلویزیون برنامههاي تبلیغی پخش میکنند
7 تبیین نمودند که تا سال 1915 م دوره دوازده جلدي را در آمریکا منتشر کردند و به سبب همین « بنیادها » مسیحیت را با عنوان
برآنها اطلاق گردید. از جانب بنیادگرایان مسیحی در آمریکا در سال 1919 م مؤسسهاي با « بنیادگرا » مواضع براي اولین بار اصطلاح
8 تأسیس گردید و ویلیام بل ریلی 9 بنیانگذار آن بود. 10 بعداز جنگ جهانی دوم آنها خود « انجمن جهانی بنیادهاي مسیحی » عنوان
11 را در سال 1951 م به وجود « اعضاي جهانی ایوانجیلی » را به عنوان مبلّغان انجیل (ایوانجلیست) معرفی کردند و مؤسسهاي به نام
صفحه 25 از 75
آوردند و خود را به جاي بنیادگرایان به عنوان محافظهکاران مسیحی معرفی کردند. آنها با جدیت دربارة عملی نمودن خواستههاي
14 بسیار نزدیک است و مسیحیان « ظهور دوبارة مسیح » مسیح 12 و تحقق پیشگوییهاي انجیل 13 تبلیغ میکنند و اعلام میدارند
براي ظهور دوبارة مسیح وظیفه دارند انجیل را در سراسر جهان تبلیغ نمایند. از اینرو، ایوانجلیستها علاوه بر راهاندازي تعدادي
ایستگاه رادیویی براي تبلیغات دینی در آمریکا، اولین ایستگاه رادیویی براي پخش برنامههاي دینی در سطح جهان را در شهر
15 افتتاح نمودند و این ایستگاه رادیویی تا سال « منادي دعاي خیر عیسی مسیح » کیوتو، اکوادور در روز 25 دسامبر 1931 م با عنوان
1985 م برنامههاي خود را براي 22 کشور آمریکایی لاتین و کارائیب پخش میکرد. تا سال 1932 م بیش از 400 برنامۀ دینی از 80
ایستگاه رادیویی پخش میگردید، که در سال 1939 م شمار آنها به 152 ایستگاه و در سال 1942 م به 456 ایستگاه رسید. کلیۀ
ایستگاههاي رادیویی که برنامههاي دینی را در آمریکا تا این سال پخش میکردند بزرگترین شبکه رادیویی در این کشور
شدند. 16 در سال 1955 م، کارل ماك اینتایر 17 از مبلّغان معروف انجیل، برنامههاي تبلیغی خود را از بیش از 600 ایستگاه رادیویی
در آمریکا پخش مینمود و بیلی جیمز هارگیس 18 تا سال 1961 م برنامه تبلیغی دینی را در بیش از 200 ایستگاه رادیویی و دوازده
ایستگاه تلویزیونی منتشر مینمود. یکی دیگر از مبلّغان انجیل در رادیو قبل از جنگ جهانی دوم در آمریکا، هربرت دبلیو
20 به وجود آورد و برنامههاي دینی وي در آمریکا شهرت « کلیساي جهانی خدا » آرمسترانگ 19 بود که فرقۀ جدیدي را با عنوان
یافت. 21 امروز در آمریکا بیش از 300 ایستگاه رادیویی وجود دارند که برنامههاي دینی را در شبانهروز پخش میکنند. 22 در
23 فعالیت دارند و 1550 ایستگاه رادیویی در این کشور عضو انجمن ملی سخن پراکنی « مبلّغان رادیویی انجیل » آمریکا 750 تن از
دینی میباشند که برنامههاي رادیویی پخش میکنند. ایوانجلیستها رادیو را براي تبلیغ انجیل وسیلهاي شگفتانگیز و تلویزیون را
ابزاري معجزهآسا میدانند که در تحقق اهداف دینی دستاوردهاي شگفتانگیزي داشته است. از اینرو با توسعۀ تلویزیون در
آمریکا، آنها برنامههاي دینی را در شبکههاي مختلف تلویزیونی پخش کردند. اولین برنامۀ دینی در تلویزیون آمریکا در سال 1940
پخش شد و سخنران این برنامه کشیش کاتولیک فولتن ج. شین 24 بود. شبکۀ تبلیغات دینی ایوانجلیستها دهۀ 1960 م که در
آمریکا و جهان غرب به عنوان دهۀ ضد ارزشهاي دینی معرفی میشود، باعث افزایش سریع فرهنگ اعتیاد به مواد مخدر و جنایت
و ابتذال فرهنگی در جامعۀ آمریکا شد. از این دهه به بعد، همه ساله، شمار جوانان معتاد افزایش مییابد و فقط در سال 2002 م در
آمریکا 25 میلیارد دلار براي مصرف مواد مخدر هزینه شده است. ترویج فرهنگ خشونت و ابتذال در فیلمهاي آمریکایی باعث
افزایش جنایت در این کشور گردیده است که این مسئله به افزایش تعداد بارداري در میان دختران کمتر از 19 سال، افزایش
بیماريهاي مقاربتی و ایدز، خشونت علیه کودکان و زنان، رشد آمار طلاق و سرپرستی خانواده توسط زنان، افزایش همجنس بازان
و بیش از حد شدن جمعیت زندانیان انجامیده است. در آمریکا از هر دو ازدواج یکی از آنها در کمتر از یک سال منجر به طلاق
میشود و 45 درصد کودکان توسط پدر یا مادر تحت کفالت میباشند. ایوانجلیستها با انتقاد شدید به مظاهر فساد فرهنگ
سکولار در جامعۀ آمریکا نفوذي فوقالعاده پیدا کردهاند. 25 آنها در برنامههاي تلویزیونی در آمریکا فساد اخلاقی در جامعه را
معلول دوري از تعلیمات دینی میدانند و به شدت با ابتذال در رسانههاي عمومی مانند رادیو، تلویزیون، اینترنت، مجلات و
روزنامهها مخالفاند. مبلّغان انجیل از پیوندهاي محکم خانوادگی طرفداري میکنند و روابط غیرمشروع قبل از ازدواج را باعث
افزایش سقط جنین در کشور و سست شدن روابط خانوادگی میدانند. 26 آنها در تبلیغات دینی در تلویزیون کوشش میکنند
مراسم عبادي مسیحی در مدارس دولتی و خصوصی الزامی گردد و آموزش مسائل جنسی در مدارس را ابتذال شمرده، با آن به
شدت مخالفت میکنند و مدارس دولتی را مراکز ترویج ارزشهاي ضد دینی در آمریکا میدانند. 27 شعار مبلّغان انجیل در
28 میباشد. آنها در تبلیغات خود اظهار میکنند که میخواهند اخلاق و معنویت را به کشور « شکل دادن افکار نوجوانان » تلویزیون
« عذاب شدید » آمریکا و عزت را به خانوادههاي از هم پاشیدة این کشور بازگردانند. آنها در تبلیغات خود مردم را از دوران
صفحه 26 از 75
میترسانند و اظهار میدارند دجال به زودي ظهور خواهد نمود و دنیا به عذابی (Anti-Christ) به دست دجّال (Tribulation)
29 نجات خواهند یافت. ایوانجلیستها اعلام میدارند که آنها « مسیحیان دوباره تولد یافته » سخت دچار خواهد شد و فقط
میخواهند آمریکا را از اومانیسم سکولار 30 نجات دهند و میکوشند با کنار گذاشتن افراد سکولار از مسئولیتهاي حساس دولتی،
اداري، نظامی و قضایی، مسیحیان طرفدار اعتقادات افراطی دینی را جایگزین آنها کنند. 31 براي تحقق این هدف، تلی
ایوانجلیستهاي معروف آمریکا مؤسسات آموزش عالی زیر را براي تربیت متخصصان با اعتقادات دینی براي احراز پستهاي
کلیدي در کشور به وجود آوردهاند: 1. دانشگاه ریجنت: 32 این دانشگاه در ویرجینیابیچ واقع شده که توسط کشیش پت
رهبري مسیحیان براي » رابرتسون 33 تأسیس گردیده است و در آن بیش از سه هزار دانشجو تحصیل میکنند. شعار این دانشگاه
سی.بی.ان 35 کارشناس تربیت « شبکۀ سخنپراکنی مسیحیت » 34 میباشد. این دانشگاه براي شبکۀ تلویزیونی دینی « تغییر جهان
میکند. 2. دانشگاه لیبرتی 36 : این دانشگاه را تلی ایوانجلیست معروف کشیش جري فالول 37 در لینچ برگ، ویرجینیا تأسیس کرده
است. در این دانشگاه 6500 دانشجو تحصیل میکنند. 3. دانشگاه اورل رابرتز: 38 این دانشگاه در شهر تُلسا، اُکلاهاما در سال
1963 م تأسیس گردید و بنیانگذار آن کشیش اورل رابرتز از تلی ایوانجلیستهاي معروف آمریکا میباشد. 4. دانشکدة انجیل
جیمی سواگارت: 39 این دانشکده توسط جیمی سواگارت در شهر لویسیانا تأسیس گردیده است. در این مؤسسات آموزش عالی،
علاوه بر تربیت کادر اداري دولتی، متخصصان را براي اداره و تولید برنامههاي تبلیغی مسیحی در ایستگاههاي رادیویی و تلویزیونی
آموزش میدهند. براساس آمار ارائه شده در کتاب راهنماي سخن پراکنی دینی در آمریکا 40 تا پایان سال 1985 م در آمریکا 1043
ایستگاه رادیویی و 96 ایستگاه تلویزیونی دینی وجود داشته و در سال 1989 م تعداد ایستگاههاي رادیویی به 1485 و ایستگاههاي
تلویزیونی دینی به 336 عدد افزایش یافته است. تا سال 1989 م، 648 سازمان دینی برنامههاي رادیویی دینی مسیحی تولید میکردند
و 476 سازمان دینی در این کشور مسئولیت تولید برنامههاي دینی را در تلویزیون بر عهده داشتند. تا سال 1989 م از آمریکا، 301
اکنون در آمریکا « انجمن ملی سخن پراکنی دینی » برنامه رادیویی و تلویزیونی و تبلیغی برونمرزي پخش میگردید. 41 به گفتۀ
1550 ایستگاه رادیویی و 350 ایستگاه تلویزیونی دینی در این کشور فعالیت دارند و در این ایستگاهها بیش از 500 تلی ایوانجلیست
و 750 رادیو ایوانجلیست برنامههاي دینی و تبلیغی مسیحی اجرا میکنند و هر هفته بیش از 14 میلیون نفر، این برنامههاي تلویزیوین
را تماشا میکنند. 42 بودجۀ سالیانۀ مؤسسات دینی مسیحی که این برنامهها را از شبکههاي رادیو و تلویزیونی دینی پخش میکنند
همه ساله 20 تا 25 درصد افزایش پیدا میکند. این مؤسسات، شبکههاي تلویزیون دینی محلی را در شهرهاي آمریکا گسترش
دادهاند. برنامههاي تبلیغی مسیحی از جانب تلی ایوانجلیستهاي معروف؛ مانند جري فالول، پت رابرتسون، جیمز رابیسون، 43 جیمی
سواگارت و رابرت شولر 44 دائماً در حال توسعه است. 45 اهداف محاظفهکاران سیاسی ایوانجلیستها در آمریکا عضو فرقههاي
مختلفی از پروتستانها میباشند. در آمریکا تاکنون بیش از 1500 فرقه در میان پروتستانها به وجود آمده و این تعداد مرتب رو به
افزایش است. ایوانجلیستها با آنکه از فرقههاي مختلف میباشند، با یک هدف، تبلیغات دینی را انجام میدهند. از اینرو
1875 1762 م)، دیوایت ال مودي 48 ) 46 مینامند و افرادي مانند چارلز گراندیسون فینی 47 « مافوق کلیسا » پروتستانها آنها را
میدانند. 51 ایوانجلیستها « مافوق کلیسا » 50 و « جنبش تبلیغ انجیل » 1935 1862 م) را رهبران ) 1899 1837 م) و بیلی سندي 49 )
خود را به عنوان اثرگذراران مشروع در تغییر فرهنگ آمریکایی و رسانههاي عمومی و نیز پیشگامان مبارزه علیه لیبرالیسم سکولار
در جامعۀ آمریکا در طول قرن بیستم معرفی میکنند. 52 آنها از مناظرات کلامی با دانشمندان ادیان دیگر به شدت پرهیز میکنند و
از احساسات و وابستگیهاي محلی براي تبلیغات دینی در رادیو، تلویزیون، مجلات و اینترنت به خوبی بهره میبرند. در آمریکا
ارتباط نزدیک میان دیدگاههاي محافظهکاران ایوانجلیست با ایدئولوژي محافظهکار سیاسی کاملًا مشهود است. انگیزة مهم و
برجستۀ ایوانجلیستهاي آمریکایی بسیج مسیحیان جامعۀ این کشور در راستاي اهداف محافظهکاران سیاسی میباشد. در آمریکا
صفحه 27 از 75
مطابق آمارهاي مختلف 80 تا 100 میلیون مسیحی در این کشور طرفدار ایوانجلیستها میباشند و اکثریت مطلق آنها از حزب
محافظهکار جمهوريخواه حمایت سیاسی همه جانبه انجام میدهند. ایوانجلیستها با حضور گسترده در برنامههاي رادیویی قبل از
جنگ جهانی دوم در میان رؤساي جمهوري آمریکا اعمال نفوذ میکردند. هري اس. ترومن رئیس جمهوري آمریکا در سالهاي
اگر بیداري اخلاقی و روحانی در آمریکا به وجود نیاید این کشور نابود » : 1953 1945 که از حزب دموکرات بود اعلان میدارد
ژنرال دوایت دیوید آیزنهاور، از حزب جمهوريخواه و رئیس جمهوري آمریکا در سالهاي 1953 1961 اظهار .« خواهد شد
بعداز فتح ژاپن در جنگ جهانی دوم، ژنرال .« میدارد براي جلوگیري از فاجعۀ ملی در آمریکا باید حیات نو روحانی به وجود آید
داگلاس مک آرتور، حاکم نظامی آمریکا، رسماً از مبلّغان مسیحی دعوت به عمل میآورد که در ژاپن تبلیغات دینی گسترده
انجام دهند. با حمایت دولت آمریکا ایوانجلیستها بعداز جنگ کره ( 1950 1953 ) تبلیغات وسیع دینی را در کرة جنوبی و
کشورهاي خاور دور و جنوب شرقی آسیا انجام دادهاند. در انتخابات ریاست جمهوري آمریکا در سال 1976 ایوانجلیستها از
53 بود و ادعّا « کنوانسیون بابتیستهاي جنوبی » کاندیداي حزب دموکرات، جیمی کارتر که عضو کلیساي بنیادگرایان مسیحی به نام
است، حمایت نمودند و کارتر باحمایت همه جانبۀ ایوانجلیستها به قدرت رسید. مجلۀ « مسیحی دوباره تولّد یافته » میکرد
نامید. در این انتخابات، ایوانجلیستها رسماٌ وارد حوزة سیاسی شدند و جامعۀ « سال ایوانجلیستها » سال 1976 را « نیوزویک »
آمریکا و جهان در سطحی گسترده متوجه این جریان جدید شدند. 54 از آغاز سال 1979 م شعار آنها این بوده است که هنگام آن
فرا رسیده که براي تغییر مسیر آمریکا و نجات این کشور، مسیحیان متدیّن از کلیسا وارد کنگره (پارلمان آمریکا) شوند. مطابق یک
نظرسنجی که در سال 1980 انجام شد 90 درصد کشیشان آمریکا اظهار نمودند کلیسا مناسبترین محل براي بیان مسائل اجتماعی
و سیاسی میباشد. این امر براي تمامی کشیشان ضروري است. 55 در آمریکا بیش از 400 هزار کلیسا وجود دارد که 110 هزار
کلیسا در اختیار ایوانجلیستها قرار دارد. با نفوذ ایوانجلیستها در دولت جیمی کارتر ( 1976 1980 ) مسئلۀ حفظ ارزشهاي سنتی
خانواده مورد توجّه دولت قرار گرفت. در انتخابات ریاست جمهوري سال 1980 ایوانجلیستها از رونالد ریگان حمایت کردند،
نامیده و وعده داده بود خواستههاي آنها را عملی سازد. 56 در روزهاي 28 و 29 « مسیحی دوباره تولّد یافته » چرا که وي نیز خود را
57 بهوجود « واشنگتن براي عیسی مسیح » آوریل 1980 ایوانجلیستها در واشنگتن، پایتخت آمریکا اجتماعی بزرگ را با عنوان
آوردند که در آن نیم میلیون ایوانجلیست از سراسر آمریکا شرکت نمودند. در این اجتماع دو روزه، رهبران ارشد دینی
ایوانجلیستها در سخنرانیهاي خود از دولتمردان خواستند که در مسائل سیاسی و اجتماعی مطابق تعلیمات انجیل عمل نمایند تا
مورد تایید آنها قرار گیرند و در پایان، خواستههاي سیاسی و اجتماعی خود را در یک اعلامیه بیان نمودند. شعار آنها در این
58.« نه من گناهکارم، نه تو گناهکاري، بلکه آمریکا گناهکار است و براي نجات آمریکا باید فداکاري نمود » : اجتماع این بود
رونالد ریگان اولین برنامۀ تبلیغات انتخاباتی براي ریاست جمهوري را در روزهاي 21 و 22 اوت 1980 در ري یونیون آرنا، دالاس
در میان ایوانجلیستها برگزار نمود. در این اجتماع، پانزده هزار تن از نمایندگان ایوانجلیستها از سراسر آمریکا شرکت داشتند و
تعهد نمودند که ریگان را در این انتخابات به پیروزي برسانند. 59 بعداز پیروزي قاطع ریگان در این انتخابات، ایوانجلیستها به
عنوان یک قدرت فرهنگی و اجتماعی در جامعۀ آمریکا ظهور نمودند. 60 رونالد ریگان اولین برنامۀ تبلیغات انتخاباتی دومین دوره
ریاست جمهوري خود را در سال 1984 از محل یاد شده در حضور هفده هزار ایوانجلیست از سراسر آمریکا برگزار نمود. در این
جلسۀ تبلیغاتی، ایوانجلیست معروف آمریکا جري فالول که در دورة اول ریاست جمهوري ریگان کشیش رسمی کاخ سفید شده
62 را در یک « ابتکار دفاع استراتژیک » 61 در سال 1983 ریگان طرح .« دیانت و اخلاق از سیاست جدا نیست » بود اعلان میکند که
63 نام میبرد؛ چرا که « امپراتوري شیطانی » جلسۀ دینی در میان ایوانجلیستها اعلام میکند و از شوروي سابق به عنوان
ابوانجلیستها شوروي سابق را امپراتوري شیطانی معرفی میکردند. در انتخابات سال 2000 ایوانجلیستها رسماً از جورج دبلیوبوش
صفحه 28 از 75
حمایت کردند و از طرفداران خود خواستند که الگور، کاندیداي حزب دموکرات را شکست دهند. الگور نیز در جلسات سخنرانی
64 بهره گرفته، اعلام مینمود که وي در تصمیمگیريهاي « عیسی مسیح چه خواهد کرد » انتخاباتیاش از شعار ایوانجلیستها
سیاسی این شعار را مدنظر داشته است. 65 سازمانهاي سیاسی ایوانجلیستها ایوانجلیستها براي پیشبرد اهداف سیاسی و اجتماعی
خود تعدادي مؤسسه را در آمریکا تأسیس کردهاند که در سطح کشور فعالیت میکنند: 1) ائتلاف مسیحیان براي آمریکا: 66 این
مؤسسه که در سال 1989 تأسیس گردید یکی از سازمانهاي فعال سیاسی ایوانجلیستها میباشد که در همۀ ایالات پنجاه گانۀ
آمریکا بیش از 1700 دفتر دارد و دو میلیون نفر عضو فعال این سازمان میباشند. در این سازمان بیش از 50000 فعال سیاسی و
25000 کشیش عضویت دارند. بودجۀ سالیانۀ آن بیش از 25 میلیون دلار میباشد و از سال 1991 م همه ساله اجتماع سالیانۀ
67 برگزار میکنند که در آن به اعضاي فعال آن براي کاندیدا شدن در انتخابات، « جادهاي به سوي پیروزي » سراسري را با عنوان
تبلیغات انتخاباتی و ادارة رسانههاي عمومی آموزش ویژه داده میشود. این مؤسسه از مسیحیان متعصّب میخواهد که در تمامی
(2 انتخابات از شوراي محلی گرفته تا ریاست جمهوري شرکت فعال داشته باشند و به کاندیداي مورد تأیید مؤسسه رأي دهند. 68
میزگرد دینی: 69 این مؤسسه در سال 1979 تأسیس گردید که در آن فرماندهان ارشد ارتش، سیاستمداران و رهبران برجستۀ
ایوانجلیست عضویت دارند و مسئولیت آنها تأیید سیاستمدارانی است که از ارزشهاي دینی و سنتی مسیحی پیروي میکنند، تا در
انتخابات مختلف به پیروزي برسند. 3) ائتلاف آمریکایی براي ارزشهاي سنتی: 70 این مؤسسه در سال 1983 تأسیس گردید و
43000 کلیسا عضو این مؤسسه میباشند. اعضاي آن براي حفظ ارزشهاي سنتی و دینی مسیحی، کوشش میکنند کنگرة آمریکا
قوانین مورد نیاز را به تصویب برساند و در انتخابات، کاندیدایی را که طرفدار ارزشهاي سنتی و دینی باشد معرفی و تأیید میکنند.
ایوانجلیستهاي معروف عضو این ائتلاف میباشند. 4) جنگ صلیبی علمی بینالمللی براي مسیح: 71 این مؤسسه براي تبلیغات دینی
و سنتی در دانشگاههاي آمریکا در سال 1951 در دانشگاه لُس آنجلس تأسیس گردید. این مؤسسه علاوه بر تبیلغات دینی در
دانشگاههاي آمریکا مبلّغان را براي تبلیغات مسیحی به کشورهاي مختلف اعزام میکند و 16000 مبلغ مسیحی در سراسر جهان دارد
5) زنان علاقهمند به آمریکا: 73 این مؤسسه در سال 1979 تأسیس گردید و بودجۀ سال 2000 این مؤسسه، 300 میلیون دلار بود. 72
و فعالترین مؤسسۀ فعالیتهاي دینی و سیاسی زنان طرفدار اعتقادات ایوانجلیستها در آمریکا میباشد. در این مؤسسه بیش از
600000 زن عضو میباشند و 800 دفتر در سراسر کشور دارد و بودجۀ سالیانۀ آن بیش از 10 میلیون دلار میباشد. این مؤسسه براي
دفاع از ارزشهاي دینی و سنتی و حفظ خانواده فعالیت گسترده دارد. 6) انجمن خانوادة آمریکایی: 74 این انجمن که در سال 1977
تأسیس گردید و براي ترویج اخلاق و آداب دینی و سنتی در رسانههاي عمومی آمریکا فعالیت میکند و علیه ایستگاههاي رادیویی
و تلویزیونی که برنامههاي ضداخلاقی، خشونتآمیز و مبتذل پخش میکنند تبلیغات کرده، از مردم میخواهند این برنامهها را
تحریم نمایند. 7) انجمن ملی ایوانجلیستها: 75 این مؤسسه در سال 1942 تأسیس گردید و از منافع ایوانجلیستها در مسائل دینی،
اجتماعی و سیاسی دفاع میکند. 8) بنیاد آزادي مسیحیت: 76 این مؤسسه، به ایوانجلیستها، براي به دست آوردن مقام و پُستهاي
78 متعلق به ایوانجلیستها میباشد « هستۀ مشاوران » دولتی، آموزش میدهد. 9) بنیاد میراث: 77 این یکی از فعالترین مؤسسههاي
79 و « پروژهاي براي قرن جدید آمریکایی » . که در شکلدهی سیاستهاي دولتهاي حزب جمهوريخواه نقش حیاتی ایفا میکند
81 از دیگر مؤسسات هستۀ مشاوران میباشند که تحت « چالسیدون » 80 و « انستیتو واشنگتن براي سیاستگذاري در خاور نزدیک »
نفوذ ایوانجلیستها فعالیت مینمایند. 10 ) مرکز آمریکایی براي حقوق و عدالت: 82 این مؤسسه براي حفظ منافع بنگاههاي
سخنپراکنی دینی که توسط ایوانجلیستها اداره میشود تأسیس شده است. 11 ) انجمن اخبارنویسان دینی: 83 در این انجمن
اخبارنویسان وابسته به ایوانجلیستها که اخبار روزانۀ دینی براي رادیو، تلویزیون و روزنامهها تهیه میکنند عضویت دارند و این
انجمن از منافع آنها دفاع میکند. 12 ) بنیاد کنگرة آزاد: 84 این مؤسسه براي اعمال نفوذ در کنگره فعالیت دارد و ایوانجلیستهاي
صفحه 29 از 75
( برجسته عضو این بنیاد میباشند. 13 ) انجمن حزبی محافظهکاران: 85 این مؤسسۀ سیاسی نیز تحت نفوذ ایوانجلیستها میباشد. 14
86 مقرّ این روزنامه در کالیفرنیاست و مواضع ایوانجلیستها را بیان میکند. این روزنامه به طور منظم :« صداي مسیحیت » روزنامۀ
87 دربارة نمایندگان کنگره پخش میکند. در این کارت، به نمایندگان کنگره براي دادن رأي به لوایح در کنگره « کارت گزارش »
نمره داده میشود و به نمایندگانی که از لوایح مربوط به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی مورد تأیید ایوانجلیستها حمایت نمایند
بیشترین نمره داده میشود و آنان به هواداران ایوانجلیستها در سراسر آمریکا معرفی میشوند تا مورد تأیید آنها نیز قرار گیرند. این
کارت، در حقیقت یک اسلحۀ سیاسی است که علیه نمایندگان کنگره که مخالف افکار ایوانجلیستها میباشند به کار گرفته
میشود. ایوانجلیستهاي معروف آمریکا 1) جري فالول: او یکی از معروفترین ایوانجلیستهاي آمریکا میباشد. وي فرزند کري
89 واقع در « دانشکدة انجیل بابتیست » فالول است که از شدت شرابخواري در 55 سالگی در گذشت. جري فالول در سال 1956 از
اسرینگ فیلد میسوري 90 فارغ التحصیل شد و سپس کشیش گردید و به لینچ برگ ویرجینیا 91 بازگشت. وي یک کارخانۀ متروکۀ
مشروبات غیرالکلی را خرید و در آن محل کلیسایی بزرگ با ظرفیّت هفده هزار نفر احداث کرد که یکی از بزرگترین اجتماعات
شهر لینچ برگ پیانو « کلیساي بابتیست » عبادي روز یکشنبۀ آمریکا در این کلیسا برگزار میشود. جري فالول با زنی که در
وقت قدیمی ساعت » مینواخت ازدواج نمود. وي اولین برنامۀ دینی در رادیو را در سال 1956 از ویرجینیا پخش کرد و آنرا
92 نامید که تا امروز هم بهطور منظم پخش میگردد. فالول اکنون سخنرانیهاي تبلیغی خود را از 260 ایستگاه رادیویی در « انجیل
دانشکدة » آمریکا پخش میکند. وي در سال 1973 در شهر لینچ برگ ویرجینیا دانشکدهاي براي تربیت مبلّغان مسیحی با عنوان
« کنوانسیون بابتیستهاي جنوبی » تأسیس نمود که در حال حاضر به دانشگاه تبدیل شده است. فالول عضو رسمی کلیساي « لیبرتی
است که با نفوذترین و بزرگترین کلیساي ایوانجلیستها در آمریکا میباشد. وي در سال 1979 یک مؤسسۀ سیاسی و اجتماعی با
93 به وجود آورد که یکی از مؤسسات فعال سیاسی اجتماعی ایوانجلیستها میباشد. 94 این مؤسسه « اکثریت براي اخلاق » عنوان
طرفدار حفظ ارزشهاي سنتی خانواده است و با طلاق، همجنس بازي، ازدواج در دادگاه و ابتذال در رسانههاي عمومی به شدت
مخالفت میکند و براي الزامی کردن مراسم عبادي در مدارس دولتی فعالیت مینماید. فالول در انتخابات ریاست جمهوري
سالهاي 1984 و 1989 از رونالد ریگان آشکارا حمایت کرد و در تبلیغات انتخاباتی شرکت فعال داشت و حمایت ایوانجلیستها
نه من گناهکارم، نه تو » : در این انتخابات باعث پیروزي ریگان گردید. شعار انتخاباتی وي در انتخابات سال 1980 این بود
95 در ژوئن 1980 تظاهراتی را در « گناهکاري، بلکه آمریکا گناهکار است و براي نجات آمریکا همه باید فداکاري کنند
آمریکا تو » : 96 برگزار نمود و شعار این راهپیمایی چنین بود « من عاشق آمریکایم » پایتختهاي ایالات پنجاهگانۀ آمریکا با عنوان
97 این مراسم از 215 ایستگاه تلویزیونی آمریکا پخش گردید. در این برنامه، سخنرانیها و پیامهاي .« خیلی جوان هستی که بمیري
نمایندگان کنگره و استانداران ایالتهایی که طرفدار اعتقادات ایوانجلیستها بودند پخش میگردید. فالول در دوران ریاست
جمهوري ریگان به مدت هشت سال کشیش رسمی کاخ سفید گردید. فالول مانند سایر ایوانجلیستها آمریکا طرفدار و حامی
اسرائیل است. وي در سخنان خود اظهار میدارد عیسی مسیح دعاي یهودیان را اجابت نمیکند، ولی از وجود اسرائیل حمایت
میکند؛ چرا که مطابق اعتقادات ایوانجلیستها در آخرالزمان یهودیان از سراسر جهان باید به سرزمین فلسطین مهاجرت نمایند و هم
و مسیح به « مسیحیان دوباره تولّد یافته » زمان با ظاهر شدن دجّال، 144000 نفر از یهودیان به مسیح اعتقاد پیدا خواهند نمود و همراه
بهشت خواهند رفت و آنگاه تمامی یهودیان جهان به دست دجّال کشته خواهند شد. 98 هفت سال بعداز ظاهر شدن دجّال، مسیح
همراه مسیحیان دوباره تولّد یافته به زمین فرود خواهند آمد و دجّ ال را در محل فلسطین در جنگ نهایی مقدس (آرمگدون)
شکست خواهند داد و مسیح پس از آن براي مدت هزار سال 99 حکومت جهانی را به پایتختی بیتالمقدس رهبري خواهد
کرد. 100 فالول مانند دیگر رهبران برجستۀ ایوانجلیست در آمریکا دشمنی علنی علیه، اسلام و رسول اکرم(ص) دارند. در اکتبر
صفحه 30 از 75
2002 ، فالول در یک سخنرانی که از شبکههاي تلویزیونی در آمریکا پخش گردید آشکارا به حضرت رسول اکرم(ص) اهانت
نمود که بعداز این سخنرانی، مسلمانانِ سراسر جهان علیه وي اعتراض شدید نمودند. 2) پت رابرتسون: وي یکی از رهبران با نفوذ
101 میباشد که در سال 1961 م در شهر « شبکۀ سخنپراکنی مسیحیان » ایوانجلیستها در آمریکا و صاحب شرکت تلویزیونی دینی
و (CNN) ویرجینیا تأسیس نمود. ارزش فعلی این شرکت تلویزیونی 230 میلیون دلار میباشد و بعداز شبکۀ تلویزیونی سی.ان.ان
بزرگترین شبکۀ تلویزیونی در آمریکاست. رابرتسون در سال 1989 یک سازمان فعال سیاسی را با عنوان ESPN Sports
تأسیس نمود که وظیفۀ آن جلب آراي مردم در انتخابات براي حزب جمهوريخواه میباشد. وي در « ائتلاف مسیحیان براي آمریکا »
انتخابات ریاست جمهوري سال 1988 یکی از کاندیداهاي حزب جمهوريخواه بود و سه میلیون نفر از اعضاي حزب یاد شده از
حمایت میکنند و « ائتلاف مسیحیان براي آمریکا » کاندیدا شدن وي حمایت کرده بودند. در آمریکا 556 میلیون نفر از سیاستهاي
رأي آنها براي پیروزي کاندیدهاي حزب جمهوريخواه نقش حیاتی دارد. اعضاي شوراي مرکزي این ائتلاف 40 درصد اعضاي
102 را تشکیل میدهند. رابرتسون براي تربیت مبلّغان مسیحی، دانشگاهی در ویرجینیابیچ به نام « شوراي ملی حزب جمهوريخواه »
متعلق به « سخنپراکنی مسیحیان » تأسیس کرده است که در آن بیش از سه هزار دانشجو تحصیل میکنند. شبکۀ « دانشگاه ریجنت »
وي از چهار ایستگاه تلویزیونی و پنج ایستگاه رادیویی، برنامههاي دینی خود را در شبانهروز پخش میکنند. برنامههاي این شبکه از
ماهواره و کابل منتشر میگردد. رابرتسون در برنامههاي دینی در این شبکه، از مسیحیان تقاضاي اعانه و کمک مالی مینماید.
بودجۀ سالیانۀ این شبکه 55 میلیون دلار میباشد. 103 این شبکه از تمامی امکانات و تکنولوژي جدید بهطور گسترده بهره میگیرد
و 1500 کارشناس کارمند این شبکه میباشند. رابرتسون در معادن طلا در لیبریا و معادن الماس کنگو کینشاسا سرمایهگذاري وسیع
60 میلیون دلار درآمد شخصی داشته و اکنون ثروتمندترین کشیش در جهان شناخته میشود. ، کرده است. 104 تنها در سال 2000
رابرتسون بعداز حادثۀ 11 سپتامبر 2001 اظهار داشت که مسیح، آمریکا را به سبب افزایش گناه در جامعه عذاب نموده است. وي به
شدت مخالف جنبش فمنیسم میباشد و آنرا باعث افزایش سقط جنین و روي آوردن زنان به جادوگري و خرافات و همجنسبازي
میداند. بعداز اینکه سه تن از قضات دیوان عالی آمریکا به طرفداري و حمایت از همجنس بازي در ماه می سال 2000 رأي صادر
105 آغاز نموده است. « عملیات براي آزادسازي دیوان عالی » کرده بودند او براي عزل این سه قاضی تبلیغاتی گسترده را با عنوان
وي در کتاب معروف سلطنت سري 106 اعلام میکند که رأي دیوان عالی کشور که مخالف قوانین و ارزشهاي مسیحیت باشد
واجب الإطاعۀ نیست. 107 رابرتسون نیز مانند سایر ایوانجلیستها طرفدار سرسخت اسرائیل و صهیونیسم میباشد و مطابق اعتقادات
109 تأیید همه جانبه از دولت « تحقق پیشگوییهاي انجیل » 108 و « عملی نمودن خواستههاي مسیح » جدید پروتستانها دربارة
غاصب فلسطین اشغالی را یک وظیفۀ دینی براي خود میدانند. رابرتسون مانند دیگر ایوانجلیستها بهطور گسترده چنین تبلیغ
میکند که مسیح تا سال 2007 حتماً ظهور خواهد نمود و کتابی را با عنوان پایان عصر 110 تألیف نموده و در آن تأکید مینماید
که جنگ نهایی مقدس (آرمگدون) بعداز سال 2000 و قبل از سال 2007 آغاز شده، در این جنگ سراسر جهان نابود خواهد شد و
معرفی میکنند نجات خواهند یافت. وي در کتاب دیگر خود نظام نوین « مسیحیان دوباره تولّد یافته » فقط ایوانجلیستها که خود را
112 اقتصاد و تقویت سازمانهاي بینالمللی را موانع اصلی در تحقق یافتن اهداف دینی ایوانجلیستها « جهانی شدن » جهانی، 111
قلمداد میکند و تهدید مینماید که در آغاز هزارة سوم، ایوانجلیستها این وضعیت جهان را تحمل نخواهند کرد و دنیا در آغاز
هزارة جدید باید منتظر اقدامات عملی جنگجویان مسیحی باشد. 3) هال لیندسی: 113 وي یکی از رهبران معروف دینی
پدر مکتب اعتقاد به تحقق » پروتستانها و مبلّغ برجستۀ انجیل در ایالات متحده آمریکا محسوب میشود. وي در آمریکا به عنوان
116 و « شرح وقایع آخرالزمان » 115 و ماهنامۀ « شبکۀ سخنپراکنی تثلیث » 114 معروف است. لیندسی صاحب « پیشگوییهاي انجیل
117 است. لیندسی بیش از بیست کتاب در تفسیر پیشگوییهاي انجیل تألیف کرده است و محور این « شمارة معکوس » فصلنامۀ
صفحه 31 از 75
کتابها آغاز جنگ نهایی آرمگدون در فلسطین و ظهور دوبارة مسیح در آغاز هزارة سوم میباشد. کتابهاي معروف وي در این
2) زمین؛ سیارة بزرگ گذشته، ؛ موضوعات به قرار زیر میباشد: 1) شمارة معکوس جنگ نهایی آرمگدون، 118 چاپ سال 1983
3) جنگ براي بیتالمقدس، 120 چاپ 2001 . هال لیندسی یک ماه بعداز حادثه 11 سپتامبر 2001 کتابی را با ؛ 119 چاپ 1970
عنوان آمریکا بر سر دو راهی 121 تألیف نموده در آن تبلیغ میکند که حادثه 11 سپتامبر 2001 زمینهساز آغاز جنگ نهایی
آرمگدون میباشد. قبل از این حادثه همین نویسنده در آغاز سال 2001 کتابی را با عنوان در پیشگوییهاي انجیل، جاي آمریکا
کجاست؟ 122 تألیف کرده بود. در این کتاب، نقش دولت ایالات متحدة آمریکا در جنگ نهایی آرمگدون بیان شده است. در این
کتاب، نقش دولت ایالات متحدة آمریکا در جنگ نهایی آرمگدون بیان شده است. نویسنده در این کتاب تلقین مینماید که
دولت ایالات متحدة آمریکا جنگ آرمگدون را رهبري خواهد نمود و انگلستان نیز متحد و همکار آمریکا خواهد بود. 4) بیلی
گراهام: 123 وي معروفترین ایوانجلیست در ایالات متحدة آمریکاست و در میان پروتستانهاي سراسر جهان شهرت فراوانی دارد.
وي ارتباط بسیار نزدیکی با تمامی رؤساي جمهوري ایالات متحده آمریکا داشته است و تا اواخر دورة ریاست جمهوري جیمی
کارتر، کشیش رسمی کاخ سفید بود. اکنون فرزند وي فرانگلین گراهام 124 کشیش رسمی کاخ سفید میباشد. بیلی گراهام و
فرزندش طرفدار جدي اسرائیل و صهیونیسم میباشند و در سخنرانیهاي خود علیه اسلام و مسلمانان مطالب زیادي ایراد میکنند.
بیلی گراهام در سال 1983 کتابی را با عنوان نزدیکشدن صداي سُم اسبها 125 تألیف نمود و در آن کتاب تبلیغ کرد که در آغاز
هزارة سوم در پایان جنگ آرمگدون، مسیح، سوار بر اسبی سفید رنگ و با شمشیري دو لبه در دست ظهور خواهد نمود و در این
جنگ ضد مسیح (دجّ ال) را هلاك نموده، حکومت یک هزار سالهاش را به پایتختی بیتالمقدس تأسیس خواهد نمود. کتاب
معروف دیگر وي تا جنگ آرمگدون، 126 چاپ 1981 است که در آن از پروتستانهاي سراسر جهان میخواهد براي حضور در
جنگ نهایی مقدس آرمگدون در آغاز هزارة سوم آماده باشند. شایان ذکر است که بیشتر کشیشهاي ارتش اشغالگر آمریکا در
تشکیل میدهند و مبلّغان مسیحی وابسته به این کلیسا زیر « کنواسیون بابتیستهاي جنوبی » عراق را ایوانجلیستهاي متعصب از
سرپرستی کشیش فرانکلین گراهام که اکنون کشیش رسمی کاخ سفید میباشد تحت عنوان کارهاي امدادي مشغول تبلیغات
127 اختصاص دادهاند. از دیگر ایوانجلیستهاي « کیسۀ سامري » مسیحی در عراق میباشد و بودجۀ ویژهاي در این رابطه با عنوان
( معروف که صاحب شبکههاي رادیو و تلویزیون تبلیغات مسیحی در ایالات متحدة آمریکا میباشند، از افراد زیر میتوان نام برد: 1
( جیمی سواگارت: 128 وي صاحب هشت ایستگاه رادیویی میباشد و برنامههاي دینی وي از 222 ایستگاه دیگر پخش میشود. 2
جیمز رابیسون: 129 سخنرانیهاي تبلیغی وي از 64 ایستگاه تلویزیونی پخش میشود. وي در کشورهاي مختلف جهان سوم تبلیغات
کلیساي جامع » 130 انجام میدهد. 3) رِکس هامبارد: 131 مقرّ وي در « مؤسسۀ بینالمللی توسعۀ زندگی » مسیحی را با عنوان
132 در اکرون اوهایو میباشد و برنامههاي دینی وي توسط 650 ایستگاه رادیویی و تلویزیونی به هفت زبان براي 18 کشور « آینده
میباشد که مقر آن در « شبکۀ سخنپراکنی تثلیث » آمریکاي لاتین و آفریقا پخش میگردد. 4) پُل گراویچ: 133 وي مدیر کنونی
پر بینندهترین PTL) و پی.تی.ال ( 134 (CBN) لُس آنجلس است. برنامههاي دینی این شبکه بعداز شبکههاي دینی سی.بی.ان
شبکۀ دینی در آمریکا میباشد. 5) اول رابرتز: 135 وي از سال 1954 در تلویزیون سخنرانیهایی در قالب تبلیغات دینی ایراد میکند
137 در گاردن گرو « کلیساي جامع بلور » و در شهر تولسا دانشگاهی به نام خود تأسیس کرده است. 6) رابرت شولر: 136 مقرّ وي در
138 تهیه میکند که از 149 ایستگاه رادیویی و « ساعت قدرت » کالیفرنیا میباشد و از سال 1970 م برنامههاي تبلیغی دینی را با عنوان
تلویزیونی در آمریکا پخش میشود. این برنامۀ دینی به ویژه براي تربیت دینی سربازان و افسران ارتش آمریکا در پادگانها و مراکز
140 از 600 « صداي پیروزي » 7) کنیت کوپ لند: سخنرانیهاي تبلیغی دینی وي با عنوان نظامی این کشور پخش میگردد. 139
ایستگاه رادیویی و تلویزیونی در آمریکا و 135 ایستگاه رادیویی در کشورهاي مختلف آفریقا و آسیا و آمریکاي لاتین پخش
صفحه 32 از 75
میگردد. 8) جاك وان ایمپ: 141 وي یکی دیگر از ایوانجلیستهاي معروف آمریکاست که ظهور مسیح در آغاز هزارة سوم را به
براي جنگ نهایی مقدس آرمگدون آماده باشند. وي چند فیلم سینمایی « مسیحیان دوباره تولّد یافته » شدت تبلیغ و اعلام میکند که
درباره حوادث آخرالزمان و جنگ آرمگدون تولید کرده است. راس باگلی، رایچارد دي هان، پول وان گوردر، فرانک پولارد،
چارلز ستانلی، رابرت تیلستون، جیمز کندي و لیستر سام رال، از دیگر ایوانجلیستهاي معروف در آمریکا میباشند که در شبکههاي
مختلف رادیویی و تلویزیونی آمریکا سخنرانیهاي تبلیغی ایراد میکنند. شایان ذکر است که بیشتر این رهبران ایوانجلیست در
آمریکا به فساد و رسوایی مالی، اخلاقی و جنسی دچار شدهاند که شرح آنها تألیف مقالهاي مستقل را میطلبد، ولی آنها با در
دست داشتن شبکههاي متعدد رادیویی و تلویزیونی بر کارهاي خود سرپوش میگذارند. منابع مالی ایوانجلیستها یکی از
ویژگیهاي برجستۀ ایوانجلیستها که در رادیو و تلویزیون برنامههاي دینی پخش میکنند گردآوري کمک و اعانۀ مالی براي امور
تبلیغات دینی و ادارة ایستگاههاي رادیو و تلویزیون خود میباشد. ایستگاههاي تجاري رادیو و تلویزیون با پخش آگهیهاي تجاري
درآمد مالی به دست میآورند، ولی ایوانجلیستها به نام مسیح از مردم تقاضاي کمک مالی مینمایند و بیشترین انتقادات به همین
روش آنها وارد شده است. آنها چنین تبلیغ میکنند که مسیح خواسته است پیروان وي از لحاظ مالی قدرتمند باشند و هرچه بیشتر
به مسیح کمک مالی نمایند، مسیح هم ثروت آنها را چند برابر افزایش خواهد داد. آنها با ارسال نامههاي مستقیم و ایمیل به
9 برنامه دینی که از شبکههاي تلویزیوین آمریکا پخش ، هواداران خود تقاضاي کمک مالی مینمایند. فقط در سال 1980
میگردید موفق شد 350 میلیون دلار کمک مالی از هواداران خود دریافت نماید. 142 فروش کتابهاي دینی، نوارهاي ویدیویی و
صوتی و کالاي هنري، دینی، انجام دعا و مشاوره از مهمترین منابع درآمدزا میباشد. همچنین لباس مخصوص براي مراسم عبادي،
برچسبها، فروش خاك و آب از فلسطین به عنوان خاك و آب مقدس، دکمه، گردنبد و زیوراآلات زنان، البسه و مدالها با
پیامهاي مخصوص، تمبرهاي یادبود، کارت پستال، آلبوم عکس، تقویم سالیانه، کتب حاوي سرودهاي دینی و جعبۀ خودنویس
براي فروش به بازار ارائه میگردد و تهیۀ این کالاها را به هواداران خود تبلیغ مینمایند. به میزان کمکهاي مالی مردم به
ایوانجلیستها، از مالیاتی که باید به دولت بپردازند کم میگردد و این باعث افزایش کمکهاي مالی مردم به مؤسسات
ایوانجلیستها شده است. بیشتر مؤسسات دینی ایوانجلیستها، از پرداخت مالیات به دولت معاف میباشند، ولی اکثر آنها حساب
خود را به دیوان محاسبات دولتی ارائه نمیکنند و ارائه حساب از جانب آنها به دولت اختیاري میباشد، چرا که رهبران ارشد
ایوانجلیستها؛ مانند جري فالول و پت رابرتسون اعلام میکنند هرگونه مداخله در مؤسسههاي وابسته به آنها مداخله در امور خدا
144 که در سال 1973 در آمریکا تأسیس گردید، اعلام داشته که ایوانجلیستها توسط شبکههاي « بنیاد تثلیث » میباشد. 143
20 میلیارد دلار درآمد کسب نمودهاند. در آمریکا بیش از 1300 2/1 ، رادیویی و تلویزیونی دینی متعلق به آنها در سال 2002
ایستگاه دینی رادیویی و تلویزیونی و 600 ایستگاه تجاري روزانه برنامۀ تبلیغی مسیحی پخش میکنند و در این کشور بیش از یک
هزار ایستگاه رادیویی و تلویزیونی وجود دارند که در هفته به طور متوسط 14 ساعت برنامۀ دینی پخش میکنند. تأثیر برنامههاي
دینی ایوانجلیستها ایوانجلیستها در برنامۀ دینی خود از موسیقی بیشترین استفاده را میکنند و غیر از برنامههاي موسیقی، اخبار،
تئاتر، میزگردها، نمایشها، برنامههاي دینی براي کودکان، خیمهشب بازي، و مسابقات علمی همراه با جوایز، دیگر برنامههاي آنها
را تشکیل میدهد. با افزایش نفوذ ایوانجلیستها در برنامههاي دینی در رادیو و تلویزیون، حضور مردم در کلیسا رو به کاهش است
145 که ایالتهاي جنوبی و غربی میانه آمریکا را تشکیل میدهند محسوستر است. در آمریکا « نوار انجیل » و این کاهش در
146 مینامند. در این « کلیساي عظیم » کلیساهایی را که در طول هفته بیش از دو هزار نفر در مراسم عبادي در کلیسا حضور یابند
« نوار انجیل » کلیساها علاوه بر مراسم عبادي، خدمات مشاورهاي و تفریحی نیز ارائه میگردد. این نوع کلیساها علاوه بر ایالتهاي
در ایالتهاي شرقی و شمالی این کشور دایر شده است. این کلیساها مهد کودكها و مدارس جدیدي را که در آنها به
صفحه 33 از 75
دانشآموزان آموزش ویژه دینی ارائه میگردد اداره میکنند. کلیساهاي یاد شده براي جذب مردم به ویژه جوانان، برنامههاي
147 اعلام نموده است که در ایالات متحدة آمریکا نزدیک « انستیتو هارتفورد براي تحقیقات دینی » . تفریحی را به اجرا میگذارند
به نیم میلیون کلیسا وجود دارد و فقط در 2 درصد کلیساها، هر هفته بیش از دو هزار نفر در مراسم عبادي شرکت مینمایند و در
مرکز تحقیقات دینی » 75 درصد کلیساهاي آمریکا هر هفته تنها 50 تا 75 نفر در مراسم عبادي حضور مییابند. مطابق گزارش
148 در آمریکا از نیم میلیون کلیسا فقط در 600 کلیسا هر هفته بیش از دو هزار نفر در مراسم عبادي شرکت میکنند و « پرینستون
کنوانسیون » اکثر این کلیساها در ایالتهاي جنوبی مانند کالیفرنیا، تگزاس، جورجیا و فلوریدا وجود دارد و وابسته به کلیساهاي
149 میباشند. در آمریکا 20 تا 25 درصد جمعیت را مسیحیان ایوانجلیست تشکیل میدهند « اجتماعات خدا » و « بابتیستهاي جنوبی
نوار » و تعداد آنها بیش از 80 میلیون نفر میباشد. 150 بیشترین بینندگان برنامههاي دینی تلویزیون در آمریکا از ایالتهایی در منطقۀ
میباشند. 151 در ایالتهاي شرقی آمریکا که جمعیت آن 23 درصد کل جمعیت کشور را فقط 11 درصد جمعیت آن، این « انجیل
3 کل جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند بیش از 50 درصد / برنامههاي دینی تلویزیون را تماشا میکنند. 152 ایالتهاي جنوبی که 1
آنها این برنامههاي تلویزیونی دینی ایوانجلیستها را مشاهده میکنند. 153 در ایالتهاي غربی آمریکا بینندگان این برنامه از 10
درصد هم کمتر میباشد، لیکن با افزایش مهاجرتها از جنوب به ایالتهاي غربی و غرب میانه، تعداد بینندگان این برنامهها رو به
4 بینندگان این برنامهها بیش از پنجاه سال میباشد و 60 تا 70 درصد آنها را زنان تشکیل / 3 تا 3 / افزایش است. 154 سن 2
میدهند. 155 اکنون تعداد مردم آمریکا که سن آنها بیش از 65 سال باشد 29 میلیون نفر میباشد و جمعیت بزرگسالان این کشور
تا سال 2030 دو برابر خواهد شد و تعداد آنها از 65 میلیون نفر خواهد گذشت. 45 درصد ایوانجلیستها در ایالتهاي جنوبی این
کشور سکونت دارند و سن 54 درصد از آنها بین 18 تا 50 سال میباشد. جمعیت ایوانجلیستها مرتب رو به افزایش است، چرا که
آنها طرفدار تشکیل خانواده با فرزندان بیشتر هستند و با طلاق و سقط جنین به شدت مخالفت میکنند. 156 ایوانجلیستهاي شبه
نظامی در میان ایوانجلیستها، گروههاي شبه نظامی مسیحی به وجود آمده است و هفت گروه مسلح از آنها در آمریکا یک اتحادیه
قدیسان » 157 معروف میباشد که تنها شاخۀ « جنبش هویت مسیحی » نظامی تشکیل دادهاند. این اتحادیه نظامی مسیحیان با عنوان
158 در تمامی پنجاه ایالات متحدة آمریکا 60000 عضو مسلح دارد و قدرتمندترین گروه شبه نظامی این کشور « میهنپرست مسیحی
159 مینامند و اعتقاد دارند که تا تمامی « ایوانجلیستهاي جنگجو » خود را « جنبش هویت مسیحی » محسوب میشود. شبه نظامیان
دنیا را مسیحی نکنند مسیح ظهور نخواهد کرد. 160 در ایالات متحدة آمریکا خرید و فروش اسلحه کاملًا آزاد است و در این کشور
با 280 میلیون نفر جمعیت، بیش از 250 میلیون قبضه اسلحه در دست مردم میباشد و بیشتر صاحبان و فروشندگان اسلحه در
161 بهوجود آوردهاند. « انجمن ملی تفنگداران » آمریکا از ایوانجلیستها میباشند و آنها یک اتحادیۀ ملی را به نام
ایوانجلیستهاي جنگجو که در این کشور 5 میلیون هوادار و عضو دارند در تبلیغات خود اعلام میدارند که ایالات متحدة آمریکا
تبدیل گردد و اگر این خواستۀ آنها پذیرفته نشود آنها انقلاب خشونتآمیز را آغاز خواهند « جمهوري مسیحی » باید به یک
بازماندگان این جنگ » 163 مینامند و مطابق اعتقادات آنها در جنگ آرمگدون آنها تنها « بازماندگان » نمود. 162 آنها خود را
تمامی اعضاي ایوانجلیستهاي جنگجو را فقط سفیدپوستان مهاجر از اروپاي شمالی تشکیل میدهند و آنها «. نهایی خواهند بود
خود را از نژاد اصلح و برتر تصور میکنند و مطابق اعتقاد آنها در پایان جنگ نهایی آنها حاکمان جهان براي مدت یک هزار سال
به رهبري مسیح خواهند بود. آنها براي روزهاي جنگ آرمگدون در حال ذخیرهسازي غذا، دارو، طلا، نقره و اسلحه میباشند که با
164 صورت میگیرد و این مطالب را در تبلیغات خود در سطح گسترده تبلیغ میکنند. 165 تروریسم مقدس « توشۀ بقا » عنوان
ایوانجلیستها اصول و مبانی جریان ایوانجلیستها در ایالات متحدة آمریکا حمایت همه جانبۀ عقیدتی و سیاسی از صهیونیسم
میباشد و آنها اعتقاد دارند که به وسیلۀ آنها حوادثی باید به وقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور نماید و پیروان این مکتب وظیفۀ
صفحه 34 از 75
صهیونیسم » دینی دارند براي تسریع در عملی شدن این حوادث کوشش نمایند؛ و این جریان نوظهور در پروتستانتیسم با عنوان
166 شهرت دارد. ایوانجلیستها تبلیغ میکنند که مسیح همیشه در امور خاورمیانه به سود دولت اسرائیل مداخله کرده است « مسیحی
و اعلام میدارند که خواست دولت اسرائیل در حقیقت خواست مسیح میباشد و مذاکرات صلح در خاورمیانه بیهوده است و
تأسیس کشور اسرائیل بزرگ از رودخانۀ نیل تا رودخانۀ فرات، خواست مسیح میباشد که به زودي عملی خواهد شد. آنها همچنین
تبلیغ میکنند که آمریکا را مسیح به وجود آورده است تا در آخرالزمان علیه ضد مسیح (دجّال) در جنگ نهایی مقدس آرمگدون
جنگ نماید. از اینرو آنها همواره خواستار یک آمریکاي قدرتمند و مقتدر میباشند و از افزایش بودجۀ نظامی حمایت میکنند.
آنها حضور نظامی آمریکا در مناطق مختلف جهان را ضروري میدانند. آنها در سخنرانیهاي دینی خود ترویج میکنند که
قدرتهاي شیطانی میکوشند آمریکا را نابود نمایند. 167 ایوانجلیستها با تبلیغات گسترده در دهۀ اخیر، احساسات عمیق را براي
جنگ آرمگدون به وجود آوردهاند. آنها هرکسی را که با آنها موافق نباشد ضد دین، ضد مسیح و ضد اخلاق معرفی میکنند و به
هواداران خود آموزش میدهند که از مخالفان خود تنفّر شدید داشته باشند. 168 آنها اعتقاد دارند که صهیونیستهاي یهودي
فلسطین اشغالی، در آغاز هزارة سوم میلادي، مسجد اقصی و صخره در بیتالمقدس را منهدم خواهند نمود و به جاي آن معبد
بزرگ را بنا خواهند کرد. روزي که یهودیان، مسجد الاقصی و مسجد صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند جنگ نهایی
آرمگدون به رهبري آمریکا و انگلستان آغاز خواهد شد. در این زمینه رهبران دینی ایوانجلیستها کتابهاي متعددي را در ده سال
گذاشتهاند. آنها همچنین با فروش کتاب، نوار ویدیو و « کتابهاي آرمگدون » گذشته در آمریکا به چاپ رسانده و نام آنها را
حوزة علوم » وسایل نجات در جنگ آرمگدون، بازاري یک میلیارد دلاري در آمریکا به وجود آوردهاند. در این کشور هشت
بزرگ متعلق به ایوانجلیستها فعالیت دارند که مسائل مربوط به آغاز جنگ آرمگدون و حوادث آخرالزمان را به دانشجویان « دینی
علوم دینی آموزش میدهند. ایوانجلیستهاي متعصّب در آمریکا 100 میلیون پیرو دارند و آنها در هر دو حزب بزرگ آمریکا یعنی
جمهوريخواه و دموکرات صاحب نفوذ میباشند و همراه صهیونیستهاي یهودي، دولت ایالات متحدة آمریکا را کاملًا در اختیار
دارند. در ایالات متحدة آمریکا و دیگر کشورهاي پروتستان جریان 1500 فرقۀ مسیحی داراي این اعتقاد در سطح جهان براي جنگ
آرمگدون، تبلیغات گستردهاي انجام میدهند و براي تسریع در ظهور مسیح، کوشش مینمایند وضعیتی را پیش آورند که سراسر
جهان نابود شود، چرا که مطابق اعتقادات آنها مسیح فقط بعداز نابودي کامل جهان ظهور خواهد نمود. نویسندگان غربی این
169 معرفی میکنند. در آخرین انتخابات ریاست جمهوري آمریکا، لابی صهیونیسم « تروریسم مقدس » اعتقادات را به عنوان
بینالملل، جورج دبلیو بوش کاندیداي حزب جمهوريخواه را که یک ایوانجلیست جنگجو و طرفدار معتصب صهیونیسم میباشد
170 علیه کشورهایی که « حملۀ پیشگیرانه » با رأي دیوان عالی آمریکا به قدرت رساندند. اصول سیاست خارجی آمریکا اکنون بر
مخالف سیاستهاي آمریکا میباشند استوار است. بعداز به وجود آوردن حادثۀ 11 سپتامبر 2001 ، دولت آمریکا جنگ علیه اسلام
و مسلمانان جهان را به بهانۀ جنگ علیه تروریسم آغاز کرده است. اکثر دولتمردان آمریکا که از ایوانجلیستهاي جنگجو
میباشند با هدف عملی نمودن خواستههاي مسیح و پیشگوییهاي انجیل در آغاز هزارة سوم میلادي و به بهانۀ جنگ علیه
تروریسم، جنگ صلیبی را علیه اسلام آغاز کرده و اعلام نمودهاند که این جنگ تا سلطۀ مطلق بر جهان اسلام ادامه خواهد یافت.
172 در آمریکا « مرکز هستۀ مشاوران » 171 قلمداد میکنند. در این رابطه « قرن آمریکا » دولتمردان آمریکایی قرن بیست و یک را
173« از جمهوري تا امپراتوري » مطالعات و پژوهشهاي هماهنگی دربارة سلطۀ کامل بر جهان اسلام انجام میدهند و شعار آنها
میباشد. 174 هدف اصلی دولت آمریکا و صهیونیسم بینالمللی نابودي کامل اسلام و مسلمانان میباشد و آنها با تسلط کامل بر
جهان اسلام میخواهند ارزشهاي ضد اسلامی خود را بر مسلمانان جهان تحمیل نمایند. براي مقابله با تهدیدهاي فزایندة نظامی
آمریکا در خاورمیانه و جهان اسلام، دانشمندان مسلمان به جاي خودباختگی در مقابل آمریکا میباید با صراحت و شجاعت از
صفحه 35 از 75
اصول، مبانی و ارزشهاي اسلامی دفاع نمایند. امروز آمریکا به خاطر سیاستهاي سلطهجویانۀ خود به منفورترین کشور در جهان
تبدیل شده است. علاوه بر این، آمریکا با رکورد بیسابقۀ اقتصادي روبه روست و با وجود فساد و ناهنجاريهاي گستردة اخلاقی و
اجتماعی در جامعۀ امروز ایالات متحدة آمریکا این کشور به سوي مرگ طبیعی و تدریجی و حتمی خود گام برمیدارد و در
آیندهاي نزدیک، جهان، فروپاشی کامل ایالات متحدة آمریکا را نظاره خواهد نمود؛ انشاءالله. پینوشتها: به علت طولانی بودن
مدارك از درج آنها خودداري شده است. پینوشتهاي مقاله در دفتر مجله موجود است. علاقمندان میتوانند براي اخذ آن با
موعود تماس حاصل نمایند.
امامت بر قلۀ معنویّت
سخنرانی آیۀالله سید محمد ضیاء آبادي وَ إذِ ابْتَلی إبْراهیِمَ رَبُّهُ بِکَلِمات فَأتمَّهُنَّ قالَ إنّی جاعِلُکَ لِلنّاس إماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتیِ قَال لا
یَنالُ عَهْدِي الظَّالِمیِنَ؛ 1 بیاد آور آن هنگامی را که خداي ابراهیم او را با وسایل گوناگونی مورد آزمایش قرار داد و او به خوبی از
عهدة آزمایش برآمد. خدا به او فرمود: من تو را امام مردم قرار دادم. [ابراهیم(ع)] عرض کرد: از ذرّیّۀ من نیز! خدا فرمود: عهد و
مورد « امامت » پیمان من به ستمکاران نمیرسد. مقام امامت رفیعترین مقام معنوي این آیۀ شریفه از جمله آیاتی است که در مسئلۀ
استدلال قرار گرفته؛ هم از جهت اثبات لزوم امام در میان بشر و هم از جهت اثبات عصمت براي امام؛ و نشان میدهد عالیترین و
رفیعترین مقام از مقامات معنوي که نصیب برخی از اولیاي خدا میشود، مقام امامت است که پس از طیّ مراحل متعدّد از مقامات
معنوي، شایستگی نیل به آن مقام را پیدا میکند و هادي الی الله میشوند. اقسام هدایت هدایت دو قسم است: 1. ارائۀ الطّریق؛ یعنی:
راهنمایی کردن و راه را نشان دادن. 2. ایصال به مطلوب؛ یعنی: به مقصد رساندن. راه نشان دادن، غیر از به مقصد رساندن است! از
باب مثال شما در خیابان در اتومبیل خود نشستهاید. کسی میآید و از شما آدرس منزلی را میپرسد. شما راهنمایی میکنید و
میگویید: تا انتهاي این خیابان برو. بعد دست راست اولین کوچه و سومین خانه است. این ارائۀ الطریق و راهنمایی کردن است. اما
است. مقام نبوت مقام ارائۀ الطریق است که « ایصال به مطلوب » اگر او را در ماشین خود نشاندید و بردید و به مقصد رساندید؛ این
با ابلاغ احکام آسمانی دین، راه حرکت به سوي خدا را نشان بندگان خدا میدهد اما مقام امامت مقام ایصال به مطلوب است که
جان و روح انسان را در مسیر اعتقادات حقّه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه با اشراق شمس ولایت خویش حرکت میدهد و او را
به مقصد اعلاي معرفۀ الله و محبّۀ الله و لقاء الله میرساند آنگونه که آفتاب با اشراق اشعّۀ خود بذر را حرکت میدهد و آن را
درختی بارور میسازد. رسول اکرم(ص) واجد سه مقام نبوّت، رسالت و امامت از میان اولیاي خدا(ع) بعضی به مقام نبوت میرسند
و از میان انبیا برخی به مقام رسالت نائل میشوند و از میان رسولان نیز افراد معدودي حائز مقام امامت میگردند، البتّه اقلیّتی هم
داراي هر سه مقام از نبوت و رسالت و امامت میباشند چنانکه حضرت رسول الله اعظم(ص) واجد تمام مقامات، آن هم در رتبۀ
اعلا و ارفع آنها بودهاند، چون همۀ انبیا و رسل(ع) در یک رتبه نیستند و فاصل و افضل دارند. این گفتار خداست که میفرماید: ...
و لقد ف ّ ض لنا بعض النبییّن علی بعض...؛ 2 ... ما بعضی از پیامبران را بر بعضی تفضیل دادهایم... امامان(ع) پس از پیامبر اکرم(ص)
اگرچه داراي نبوت و شریعت جدید نمیباشند، اما مقام امامتشان که حرکت دادن روح و جان بشر و رساندن آن به مقصد اعلا
میباشد تا روز قیامت ثابت و باقی است و در عین حال که تمام مقامات معنوي جمیع انبیاء و رسل(ع) را دارند؛ ولی چون بعداز
نبوت ختمیّه، نبیّ و شریعتی نباید باشد آن مقرّبان درگاه خدا، پیامبر و مبعوث براي تأسیس شریعت نمیباشند و معالوصف از جهت
وصایتشان براي پیامبر خاتم(ص) افضل از همۀ انبیا و رسل(ع) میباشند. حال آیۀ شریفه نشان میدهد که مقام امامت، مقام ارفع و
اعلایی است که ولی خدا پس از طی مراحلی به آنجا میرسد. در هرحالی مورد امتحان خداییم ربّ ابراهیم، ابراهیم را در معرض
ابتلا قرار داد؛ یعنی: خداي ابراهیم(ع) از آن نظر که ربّ است و میخواهد تدبیر و تکمیل کند و از نقص به کمال برساند متصدّي
صفحه 36 از 75
تکمیل ابراهیم شد. ابتلا یعنی: آزمایش و امتحان. قبلاً بیان شده که امتحان الهی از سنخ امتحانات ما نیست! امتحان خدا یعنی
موجودي را در آغوش حوادث و وقایع گوناگون قرار میدهد تا استعدادهایی که در کمون ذات آن موجود هست بارز شود و از
قوّه به فعلیّت برسد. مثل اینکه باغبان بذر را تحت عواملی از تابش آفتاب و بارش باران و وزش بادها قرار میدهد تا رشد و نموّ
کرده و تبدیل به درخت یا بوتۀ گلی گردد این سنت همیشگی و همگانی پروردگار عالمیان است و هیچ موجودي از این سنّت
الهی مستثنی نمیباشد. دربارة انسان فرموده است: إنّا خلقنا الإنسان من نطفۀ أمشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیراً؛ 3 ما انسان را از نطفۀ
مختلط [سرشار از استعدادهاي فراوان] آفریدیم که او را در معرض ابتلا و آزمایش قرار دهیم و سرانجام او را شنوا و بینا گردانیدیم.
در آیۀ دیگر خطاب به تمام انسانها میفرماید: و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات...؛ 4 به
طور قطع و مسلّم ما شما را با [پیش آوردن صحنههاي گوناگون از] ترس و گرسنگی و فقر و بیماري، از دست دادن اموال و عزیزان
و ... میآزماییم... ما هماکنون در هر حال و هرکاري که هستیم مبتلا میباشیم! یعنی: مورد امتحان خدا قرار گرفتهایم با افکار و
اخلاق و اعمال و حرکات و سکناتمان در حال پس دادن امتحان هستیم. فکري که میکنیم، سخنی که میگوییم و چشمی که به
جایی میافکنیم در حال حرکت و سیر امتحانی خدا میباشیم: إذ یتلقّی المتلقّیان عن الیمین و عن الشّمال قعید ?ما یلفظ من قول إلا
لدیه رقیب عتید؛ 5 دو گیرندة حرف و عمل از سمت راست و چپ نشستهاند و کوچکترین کلمهاي از زبانی صادر نمیشود مگر
اینکه نگهبان آمادة ضبط آن را میگیرد در محفظۀ جان نگه میدارد و آنرا طریق امتحان انسان قرار میدهد. سنگینی ابتلاي
اولیاي خدا آري؛ همۀ ما در همه حال در مسیر امتحانی خاص حرکت میکنیم و مبتلا به ابتلاي خدا میباشیم. جوانان مبتلا به
شهوتند! ثروتمندان مبتلا به ثروت! قدرتمندان مبتلا به قدرت! دانشمندان مبتلا به علم و دانش و همچنین اصناف و گروههاي دیگر
از انسانها همه مبتلا به ابتلاي مناسب با شرایط ویژة خود میباشند در این میان انبیاء و اولیاي مقرّب در پیشگاه خدا صحنههاي
ابتلاي سنگینتري دارند. و إذ ابتلی إبراهیم ربّه بکلمات فأتمّهّن؛ خداي ابراهیم او را با کلماتی مبتلایش ساخت و او آنها را به اتمام
رسانید و از صحنۀ امتحان و آزمایش خدا با مقبولیّت کامل بیرون آمد. مفسّران میفرمایند: مقصود از (کلمات) که ابراهیم(ع) به
وسیلۀ آنها مبتلا و آزمایش شد همان وقایع طاقتفرسایی بود که در زندگی آن حضرت پیش آمد و او را در آغوش خود فشرد و به
نهایت درجۀ پختگیش رسانید. سه صحنۀ دشوار امتحانی براي حضرت ابراهیم(ع) حضرت ابراهیم(ع) در سه صحنۀ بسیار دشوار
امتحانی قرار گرفت ابتدا در سنین اول جوانی (ظاهراً بیش از شانزده سال از سنش نگذشته بود) در حالی که یک تن تنها در مقابل
دنیایی از کفر و شرك و الحاد ایستاده و آنها را دعوت به توحید میکرد، آنچنان از خود مقاومت نشان داد که به فرمودة قرآن،
جمعیت کافر و ملحد در میان خود فریاد کشیدند: ... حرّقوه و انصروا آلهتکم إن کنتم فاعلین؛ ... او را بسوزانید و خدایان خود را
یاري کنید، اگر کاري از شما ساخته است. او را در میان خرمنی از آتشسوزان افکندند و در ازاي این از خودگذشتگی از جانب
خدا به آتش فرمان رسید: ... یا نار کونی برداً و سلاماً علی إبراهیم؛ 6 ... اي آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش. امتحان دیگرش
اینکه در سنّ کهولت و پیري از جانب خدایش مأمور شد که باید همسرت (هاجر) را با کودك نوزادت [اسماعیل(ع)] ببري در
میان بیابان خشک و سوزان حجاز بگذاري و برگردي!! حال آن زن بینوا هرچه التماس میکند: آخر من یک زن تنها با یک
کودك شیرخوار در این بیابان بیآب و آبادانی چه کنم؟! او میگوید: این مأموریّتی است که من دارم و باید انجام بدهم! آیا این
کار انصافاً کار دشواري نیست؟ اگر بگوییم از نظر مردان غیور از رفتن در میان آتش هم دشوارتر است، اغراق نگفتهایم. اما سومین
صحنۀ امتحانیش از هر دو صحنۀ پیشین نیز دشوارتر و طاقتفرساتر شد و آن اینکه باید با دست خودت سر نوجوان سیزده سالۀ
دلبندت را ببري!! آه چه دستور هولانگیزي و چه کار مردافکنی و چه بار کمرشکنی! ابراهیم(ع) این بارهاي سنگین را به دوش
گرفت و سالم به مقصد رسانید که خدایش میفرماید: ابراهیم آنها را به نحو تمام و کمال انجام داد؛ آنگاه خداوند منّان در مقام
تقدیر و تجلیل از این فداکاريها عالیترین مدال افتخار را به سینۀ این بندة مسلم و مخلص خود نصب کرد و فرمود [اي ابراهیم]
صفحه 37 از 75
اینک من تو را امام براي مردم قرار دادم که اداره و رهبري جامعۀ بشر را از تمام ابعاد و جهات از ظاهري و باطنی، مادّي و معنوي،
جسمی و روحی، دنیوي و اخروي، تکویناً و تشریعاً نیازمنديهاي آنها را برطرف سازي و هادي به تمام معناي کلمه براي آدمیان
باشی. چنانکه فرموده است: و جعلناهم أئمّۀ یهدون بأمرنا و أوحینا إلیهم فعل الخیرات...؛ 7 ما آنها را امامان مردم قرار دادیم که به
امر و فرمان ما هدایت میکنند، انجام کارهاي نیک را به آنها وحی کردیم... همان امري که خودش اثرگذاري آن را بیان کرده و
فرموده: إنّما أمره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون؛ 8 امر و فرمان او این است که هرچه را اراده کند به او میگوید: موجود شو،
آن هم موجود میشود. امکان استفادة این معنا از این جمله هست که به طور وحی تکوینی ساختمان وجود امامان(ع) را منبع و
چشمۀ جوشان تمام افکار و اخلاق و اعمال نیک قرار دادیم و لذا تنها آنها هستند که میتوانند جامعۀ بشر را در تمام گذرگاهها
خداوند » : هدایت کنند. امامت حضرت ابراهیم(ع) پس از کسب مقامات معنوي این روایت از حضرت امام صادق(ع) منقول است
ابراهیم را پیش از اینکه پیامبرش قرار دهد، عبد و بندة خود قرار داد و پیش از اینکه او را رسول خود سازد نبّی و پیامبرش گردانید
و پیش از اینکه او را به عنوان خلیل خود برگزیند؛ به عنوان رسول خویش انتخاب کرد و پیش از اینکه او را امام قرار دهد، خلیل
خود قرار داد و پس از اینکه تمام این مقامات عالیه را در وجود او جمع کرد، آنگاه به او فرمود: اینک من تو را امام مردم قرار دادم
و این مقام آنچنان در نظر ابراهیم بزرگ و با عظمت جلوه کرد که عرضه داشت: خدایا! از ذرّیّه و دودمان من نیز امامانی انتخاب
9 تفاوت لطیف عبد با عابد از جمله نکات شایان دقّت در این روایت این «. کن. خدا فرمود: عهد و پیمان من به ستمکاران نمیرسد
است که، امام(ع) اوّلین پلّه براي ارتقاي به مقامات عالیه را عبودیّت نشان داده که خداوند پیش از اینکه ابراهیم(ع) را به مقامات
بلند نبوّت و رسالت و ... ارتقاء دهد او را به عبد بودن و بندة واقعی بودن پذیرفته است. به این لطیفه هم باید توجّه داشت که عبد با
عابد فرق دارد. عبادت با عبودیت متفاوت است. عابد کسی است که داراي عبادت از نماز و روزه و ... است اما عبد آن کسی است
که به مرحلۀ تسلیم محض بودن در مقابل فرمان مولایش رسیده و جز اطاعت از فرمان او به چیزي نمیاندیشد و جز رضا و خشنودي
او چیز نمیطلبد و این معناي عبودیت و بنده بودن است که از عهدة همه کس برنمیآید! بنده آن باشد نه قهر آرد نه خشم هرچه
گویندش بکن، گوید به چشم مردمی که اهل نماز و روزه و حجّ و خمس و زکاتند اما وقتی صحنۀ گناهی از حرام کاري و حرام
خواري پیش آید؛ دست از فرمان خدا برمیدارند و اتباع از شیطان و هواي نفس خود میکنند! اینان عابدند و اهل عبادت، اما عبد
نیستند و واجد مقام بندگی و عبودیت نمیباشند. عبد الله و بندة خدا بودن و عبودیت داشتن؛ شرف و کرامتی است که نصیب
هرکسی نمی شود. عبودیت زمینه ساز رسالت است که در تشهد نماز میگوییم: أشهد انّ محمّداً عبده و رسوله؛ گواهی میدهم که
محمّد، عبد و فرستادة اوست. یعنی ابتدا به عبودیّت محمد(ص) و سپس به رسالت آن حضرت شهادت میدهیم. عبودیت، سکّوي
پرواز به آسمان و اولین قدم براي رفتن به معراج است، که خدا فرموده: سبحان الّذي أسري بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی
المسجد الأقصی...؛ 10 منزه آن خدایی که عبدش را شبانه براي سیر و سفر به آسمان از مسجدالحرام حرکت داد... اینجا نفرموده:
(أسري بنبیّه)؛ یا (برسوله)؛ یعنی از آن جهت که نبیّ و رسولش بوده به آسمان نبرده است بلکه فرموده: أسري بعبده؛ از آن جهت
که بنده و عبدش بوده، آسمانیش کرده است. چون بنده بوده، رسولش کرده و چون بنده بوده به معراجش برده است. آنچه که
واقعاً کمال است و بسیار پربها، عبد بودن و عبودیت داشتن است نه تنها عابد بودن و عبادت فراوان انجام دادن. چه بسا آدمی که
یک سال و چند سال در بستر بیماري و در حال اغما افتاده و قادر به حرکت و انجام عبادت نیست امّا چون عبد است و داراي
عبودیت، هر نفسش تسبیح و هر نالهاش تحمید است و در همان حال اغما، نامۀ عملش پر از عبادات فراوان است. اما آن یکی عابد
است و نماز و روزه و ذکر و دعاي بسیار دارد ولی وقتی سر دو راهی بین خدا و هوي ?قرار میگیرد، هوي ?را بر خدا ترجیح
میدهد و در نتیجه نامۀ عملش را خالی از آن همه عبادات میبیند. لزوم مقام عصمت امام(ع) باري، پس از اینکه از آیۀ مورد
بحث، عظمت و رفعت مقام امام استفاده شد، از جملۀ آخر لزوم مقام عصمت براي امام نیز استفاده میشود که امام باید معصوم از
صفحه 38 از 75
هرگونه خطا و عصیان باشد زیرا وقتی ابراهیم(ع) مقام امامت در نظرش بزرگ آمد از خدا تقاضا کرد که امامت را در ذرّیّه و نسل
وي تداوم بخشد. خداوند در جواب آن تقاضا نه اثبات کلی کرد و نه نفی کلّی. بلکه فرمود: امامت که عهد و پیمان من است
تناسب با ظالمان از ذرّیّهات ندارد. یعنی تنها آن گروه از ذرّیّهات شایستگی براي امامت دارند که دامنشان منزّه و مطهّر از آلودگی
ظلم باشد و عنوان ظلم به هیچ نحوي از انحاء انطباق با آنها نداشته باشد و از طرفی هم فرموده است: ...من یتعدّ حدود الله فقد ظلم
نفسه...؛ 11 ...هرکس تعدّي از حدود خدا بنماید به خود ظلم کرده... و ظالم به حساب آمده است و ظالم، حقّ تصدّي امامت که
عهد خداوند است ندارد! آدم کم خرد را نشاید که امام انسان پرهیزکار باشد. در اثر یک لحظه ارتکاب گناه در تمام مدت عمر،
عنوان ظالم بر او منطبق میگردد و از صلاحیّت تصدّي امامت خارج میشود و لذا به مفاد آیۀ شریفه، تنها کسی اهلیّت امامت دارد
که در تمام مدّت عمرش مبرّي و معصوم از هرگونه ظلم و ارتکاب خطا و گناه باشد. اینجا تذکّراً عرض میشود: اما اکنون در
شرایطی قرار گرفتهایم که اصول اعتقادي ما (به ویژه اصل امامت) از طرف دشمنان حقّ از طرق گوناگون مورد هجوم قرار گرفته و
با القاء شبهات و تشکیکات ایجاد تزلزل در اذهان بسیاري از افراد ناپخته و خام مینمایند! در چنین شرایطی ما وظیفه داریم ابتدا با
تفکّر و تحقیق و مطالعۀ کتابهایی که در زمینۀ اعتقادات نوشته شده و استمداد از افکار عالمان بصیر و امین، پایۀ اعتقادات خود را
محکم کنیم و سپس در صورت توانایی، به تحکیم اصول اعتقادي دیگران نیز بپردازیم. بعضی از جوانهاي پاك و متدیّن گاهی
میگویند: ما وقتی با فلان آدم بحث دینی میکنیم، از ما نمیپذیرد، چه کنیم؟ عرض میشود: ما موظّف نیستیم که عقیدة خود را
به کسی بقبولانیم بلکه موظّفیم پس از اینکه عقیدة خود را براي خودمان روشن و متقن ساختیم، براي طرف بحث خود بیان کنیم
اگر دیدیم او از در لجاج و عناد وارد میشود و اصلًا نمیخواهد بپذیرد در این صورت وظیفه داریم او را به حال خود رها کنیم تا
بحثمان سر از جدال و مراء (ستیز) در نیاورد که این خود از رذایل است! خدا به رسولش(ص) فرموده است: ... قل الله ثمّ ذرهم فی
خوضهم یلعبون؛ 12 ... بگو: الله و سپس رهاشان کن تا در باطل گرایی خود بازي کنند. ...و إن تولّوا فإنّما علیک البلاغ... ...اگر از
تو روبرگرداندند تو وظیفهات تنها ابلاغ و رساندن است... که انجام دادهاي و پذیرفتن یا نپذیرفتن آنان مربوط به تو نمیباشد! البته
اگر دیدید طرف بحث شما واقعاً میخواهد تحقیق کند و بفهمد ولی شما توانایی رفع شبههاش را ندارید در این صورت با کمال
شهامت بگویید: من بیش از این نمیدانم، شما به شخص عالمتر از من مراجعه کنید و فلان کتاب را مطالعه نمایید. بیان اجمالی
اصول اعتقادي حال به این روایت که اصول اعتقادي ما را به طور اجمال بیان میفرماید توجّه فرمایید: حضرت امام صادق(ع) از
آباء کرامش نقل فرموده که: رسول خدا(ص) فرمود: جبرئیل از خداوند بلند مرتبه براي من حدیث کرد که او فرمود: کسی که اقرار
کند که خدایی جز من نیست و محمد(ص) بندة من و رسول من است و علیّ بن ابیطالب(ع) خلیفۀ من و امامان از فرزندان او
حجّتهاي من هستند؛ او را به رحمت خودم داخل بهشت میکنم و به عفو خودم از آتش نجات میدهم و کسی که شهادت ندهد
که جز من خدایی نیست یا شهادت به این بدهد ولی شهادت ندهد که محمد بندة من و رسول من است یا به این شهادت بدهد ولی
شهادت ندهد که علی بن ابیطالب خلیفۀ من است یا به این نیز شهادت بدهد ولی شهادت ندهد که امامان از فرزندان او حجّتهاي
من هستند در این صورت نعمتم را منکر شده و عظمتم را کوچک شمرده و نسبت به آیات من و کتابها و رسولان من کفر
ورزیده است... معرّفی امامان دوازدهگانه از زبان رسول اکرم(ص) [در این بین] جابربن عبدالله انصاري [از اصحاب رسول
خدا(ص)] از جا برخاست و گفت: اي رسول خدا! بفرمایید امامان از فرزندان علی بن ابیطالب کیانند؟! از جمله روایاتی که رسول
خدا(ص) همۀ امامان دوازدهگانه را مشخّصاً معرّفی فرمودهاند این روایت است که فرمود: اسامی امامان را یکی پس از دیگري ذکر
فرمود تا به امام محمد بن علی باقر(ع) رسید. اینجا فرمود: اي جابر! تو زنده میمانی و او را درك میکنی. وقتی او را درك کردي
از من به او سلام برسان. آنگاه اسامی دیگر امامان را ذکر کرد تا به حضرت مهدي(عج) رسید و فرمود: او کسی است که زمین را
پر از عدل و داد خواهد کرد آنگونه که از ظلم و ستم پر شده است. در ادامۀ سخن فرمود: اینان اي جابر! خلفا، اوصیا، فرزندان و
صفحه 39 از 75
خاندان منند. کسی که آنها را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و کسی که آنها را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده و کسی که آنها یا
یکی از آنها را منکر شود، مرا منکر شده است! به سبب آنهاست که خدا آسمان را از اینکه سقوط بر زمین کند نگه میدارد و به
سبب آنهاست که خدا زمین را از اینکه اهلش را به اضطراب بیفکند حفظ میکند. 14 امام(ع) حافظ نظام عالم به اذن خداوند آري؛
وجود اقدس امام به اذن خدا حافظ نظام عالم است. روزي روزيخوران، به یمن و برکت امام به آنها میرسد؛ ثبات و بقاء زمین و
آسمان در پرتو نور وجود اقدس امام محقّق میگردد. بیمنه رزُق الوري 'و بوجوده ثبتت الأرض و السّماء؛ این روایت را نیز مورد
توجه قرار بدهیم که حضرت امام باقر(ع) به نقل از آباء کرامش از امام امیرالمؤمنین(ع) از رسول خدا(ص) از جبرئیل که خداوند
تبارك و تعالی فرمود: قسم به عزّت و جلال خودم، من به طور حتم عذاب میکنم هر امّتی از امم اسلامی را که تن به ولایت و
حاکمیت پیشواي جائري بدهد که از جانب خدا منصوب به ولایت نشده باشد اگرچه آن امت در اعمال خود صالح و پرهیزگار از
گناهان باشد و به طور حتم مشمول عفو خود قرار میدهم هر امتی را که تن به ولایت پیشواي عادلی بدهد که منصوب از جانب
خدا باشد اگرچه آن امت در اعمال خود ناصالح و بد عمل باشد! 15 قبولی اعمال منوط به اقرار به ولایت در روایت دیگري
حضرت امام صادق(ع) فرمود: اولین چیزي که مورد پرسش قرار میگیرد از بندهاي که در حضور خدا نگه داشته شود نمازهاي
واجب، زکات واجب، روزة واجب، حجّ واجب و ولایت ما اهل بیت است. حال اگر اقرار به ولایت ما کرده و مرده باشد، تمام
اعمالش از نماز و روزه و زکات و حجّ مقبول خدا میشود و اگر اقرار به ولایت ما در حضور خدا نداشته باشد، هیچکدام از
اعمالش مقبول در نزد خدا نمیگردد. یکی از اصحاب امام صادق(ع) گفته است: سالی در عرفات خدمت امام بودم. از کثرت
جمعیّت حجّ اج متعجّب شدم! به حضور امام(ع) عرض کردم امسال چه جمعیت زیادي به حجّ آمدهاند! امام نگاهی به اطراف
انداخت و فرمود: نزدیک من بیا. (شاید از جهت تقیّه 16 لازم بود آهسته گفته شود). به امام نزدیک شدم، فرمود: خس و خاشاکی
است که موج از هر طرف میآورد. به خدا قسم حجّ نیست مگر از آن شما، نه به خدا قسم خداوند از کسی جز شما قبول
نمیکند. 17 ولایت علی و آل علی(ع) اصل اصیل دین این روایات و نظایر اینها نشان میدهند: آنچه در دین اصالت دارد، موضوع
ولایت علی و آل علی(ع) است و خداوند آن دینی را میپذیرد که از طریق اهل بیت رسول(ع) به دست آمده باشد. آنچه از
معارف و احکام از غیر این طریق به دست آمده باشد در نزد خدا اصلًا دین به حساب نمیآید. البتّه هیچگاه نباید از این حقیقت
غافل شویم که پیروي از اهل بیت(ع) وقتی صادق خواهد بود که در مقام عمل، ظهور و بروز داشته باشد وگرنه صرف ادعّاي
تمسّک به ولایت، تأثیري در نجات انسان نخواهد داشت!! مردي خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: از پدر بزرگوار شما نقل
میکنند که فرموده است: همین که حقّ را شناختی [و معتقد به ولایت ما شدي] هر کاري که خواستی انجام بده و دنبال همین
حرف تمام حرامها را حلال میدانند [آیا این نقل درست است]؟! امام(ع) فرمود: خدا لعنتشان کند این چه حرفی است که
میزنند؟! پدرم فرموده است وقتی حقّ را شناختی [و در مسیر ولایت ما قرار گرفتی] هر کار نیکی را که خواستی انجام بده [مطمئن
باش] که از تو قبول میشود! 18 رعایت اعتدال در عملکرد محبّان ولایت تمسّک به ولایت اهل بیت(ع) وقتی تحقق مییابد که
انسان ابتدا از معارف و تعلیمات آن اولیاي خدا آگاه گردد و سپس با رعایت اعتدال دور از هرگونه افراط و تفریط، دانستههاي
خود را در مقام عمل ظاهر سازد. امام امیرالمؤمنین(ع) براي عیادت علاء بن زیاد (از دوستانشان) تشریف فرما شدند. دیدند خانۀ
وسیعی دارد. فرمود: به این خانۀ وسیع در دنیا چه نیازي داري؟ در آخرت به چنین خانهاي نیازمندتر خواهی بود! آنگاه فرمودند:
البتّه میتوانی از همین خانه براي آخرتت نیز خانه بسازي. در این خانه سفرههاي اطعام بگسترانی؛ صلۀ ارحام نمایی؛ از مستمندان
دستگیري کرده و در حلّ مشکلات مردم کوشا باشی. عرض کرد: اطاعت میکنم یا امیرالمؤمنین ابعد گفت: من از برادرم عاصم به
حضورتان شکایت دارم. فرمود: از چه جهت از او شاکی هستی؟ گفت: او به کلّی ترك دنیا کرده. نه به وضع خوراك و پوشاك
خودش میرسد و نه حقوق اهل و عیالش را رعایت میکند. امام(ع) از شنیدن این سخن ناراحت شد و فرمود: او را پیش من
صفحه 40 از 75
بیاورید. وقتی او وارد شد امام(ع) فرمود: اي دشمنک خود! شیطان پلید، تو را به سرگردانی واداشته است آیا به زن و فرزندت رحم
نکردي؟ آیا تو میپنداري خدا دوست ندارد آنچه را که حلال کرده است تو از آنها استفاده کنی؟ گفت: یا امیرالمؤمنین! من
میخواهم از شما در خوراك و پوشاك پیروي کنم. فرمود: واي برتو! من مثل تو نیستم! خداوند بر پیشوایان حقّ واجب کرده که
خود را همدوش با ضعفا و تهیدستان مردم قرار دهند تا فقر و تنگدستی به آنها فشار نیاورد و پریشان حالشان نگرداند. او
میگفت: یا امیرالمؤمنین! من میبینم شما نان جو و نمک میخورید و لباس وصلهدار میپوشید! من هم میخواهم مثل شما غذا
بخورم و لباس بپوشم. امام(ع) فرمود: من با تو فرق دارم! من زمامدار مردمم، من باید طوري زندگی کنم که با ضعفا در یک
ردیف باشم تا اندکی از ناراحتی آنها کاسته شود زیرا وقتی آنها اغنیا را میبینند که زندگی غرق در رفاه از لحاظ خوراك و
پوشاك و مسکن و مرکب دارند طبعاً از زندگی فقیرانۀ خود ناراحت میشوند و غصه میخورند ولی وقتی دیدند من هم که
زمامدارشان هستم در زندگی همدوش با آنها هستم دلخوش شده و کمتر غصه میخورند اما تو که در یک چنین موقعیتی نیستی
باید زندگی عادي داشته باشی و برخود و اهل و عیالت تنگ نگیري! موقعیت ویژة رهبران دینی این گفتار لطیف هم از عالم جلیل
القدر مرحوم وحید بهبهانی(ره) که از اعاظم علماي عصر خود بوده است. نقل شده: روزي یکی از عروسهاي خود را دید لباسی از
جنس و سنخ لباس زنهاي اعیان و اشراف پوشیده است! ناراحت شد. پسرش یعنی شوهر آن خانم را خواست و توبیخش کرد که
چرا باید زن تو (عروس من) اینگونه لباس پوشیده باشد؟! پسر هم که مرد عالمی بود دلیل از آیۀ قرآن آورد و گفت: خدا فرموده
است: بگو: چه کسی زینتها و نعمتهاي خدادادي و خوراكهاي طیبب را بر بندگان خدا حرام کرده است...؟ 20 آقا فرمود: این
را من هم میدانم. من نگفتم: نوشیدن و پوشیدن و مسکن و مرکب خوب داشتن حرام است. اینگونه ممنوعیّتها و سختگیريها
در دین ما نیست ولی یک مطلب دیگري اینجا هست و آن اینکه ما امروز پیشواي دینی مردم محسوب میشویم، زندگی ما باید
آرامبخش روحی فقرا و تنگدستان از مردم باشد! آنها که نمیتوانند با ثروتمندان و اعیان و اشراف جامعه همدوشی کنند طبعاً
ناراحت میشوند. تنها مایۀ تسکین آلام روحی آنها ما هستیم که وقتی زندگی سادة ما را میبینند، آرامش خاطر پیدا میکنند و
میگویند باکمان نیست آقا هم مثل ما زندگی میکند. حال اگر ما هم به رنگ اغنیاء درآییم، آن یگانه مسکّن آلام روحی را هم
از دست آن بینوایان گرفتهایم؛ که نمیتوانیم وضع موجود را دگرگون کنیم پس حداقل این مقدار همدردي با ضعیفان را داشته
باشیم و خود را همرنگ با اغنیا نسازیم! آري او و امثال او هستند که حقّ دارند بگویند: ألحمدلله الّذي جعلنا من المتمسّکین بولایۀ
أمیرالمؤمنین و الائمۀ؛ وگرنه تمسّک به ولایت امیرالمؤمنین تنها با گفتن این جمله حاصل نمیشود! مکتب فضیلت پرور
امیرالمؤمنین(ع) در دامن خود انسانهایی از مردان و زنان میپروراند که راستی عظمت و جلالت و حریّت و آزادگی روحیشان
دلها را میلرزاند و چشمها را خیره میسازد. به عنوان نمونه از گروه زنان در تاریخ تشیّع، نام سوده، بنت عماره به چشم میخورد.
این زن از قبیلۀ هَمْدان بوده و قلبش از حبّ امام امیرالمؤمنین(ع) موج میزده است. اساساً قبیلۀ همدان که تیرهاي از مردم یمن بودند
از آن جهت که به دست امیرالمؤمنین(ع) مسلمان شده بودند؛ زن و مردشان از شیعیان با اخلاص و فداییان حقیقی آن حضرت
بودند از این لحاظ سوابق درخشان در تاریخ اسلام و تشیع دارند. سوده که ذوق شعري هم داشته است در جنگ صفیّن با سرودن
چند شعر مهیّج و آتشبار که به وسیلۀ سربازان مجاهد در میدان جنگ خوانده میشد؛ احساسات سپاهیان امیرالمؤمنین(ع) را
تحریک کرد و به آنها نیروي ثبات و استقامت بخشید آنچنان که حملۀ سختی به لشگر معاویه بردند و نزدیک شد که شیرازة لشگر
از هم پاشیده شود و معاویه شکست قطعی بخورد و... لذا این اشعار آن روز معاویه را چنان آتشی کرد که کینۀ آن زن شیردل را در
دل گرفت و دنبال فرصتی میگشت که انتقام آن روز را از وي بگیرد. معاویه در مقام انتقام از سودة همدانی این جریان گذشت و
امیرالمؤمنین(ع) به شهادت رسید و معاویه حاکم مطلق بر امّت اسلامی شد و بُسْربن اَرْطاه را که آدمی بیرحم و خونخوار بود و
بغض و عداوت شدید نسبت به امیرالمؤمنین(ع) داشت حاکم و فرماندار بر قبیلۀ همدان کرد. او چون میدانست آن قبیله از دوستان
صفحه 41 از 75
امیرالمؤمنین(ع) هستند؛ بناي اذیّت و آزار بر آنها گذاشت؛ مالیاتهاي سنگین بر آنها بست و هرکس لب به اعتراض میگشود
اموالش را مصادره میکرد و سپس گردن میزد! مردم بیچاره هم که میدانستند او تمام این اختیارات را از شخص معاویه گرفته
است از هرگونه اقدام و چارهاندیشی مأیوس بودند و جز سوختن و ساختن چارهاي نمیدیدند. سوده که دادخواهیها و انسان
دوستیها و عدالت پروريهاي علی(ع) را دیده بود. از مشاهدة آن همه مظالم و بیدادگريهاي فرماندار معاویه به ستوه آمد. از
طرفی هم میدید مردان و جوانان قبیله چنان مرعوب بیدادگريهاي او شدهاند که انتظار هیچگونه اقدامی از آنها نمیرود! ناچار به
فکر افتاد که شخصاً چارهاي بیندیشد. روي همین فکر با عزمی راسخ مردانه سوار شتر شد و راه طولانی حجاز تا شام را در پیش
گرفت و یکراست به دربار معاویه وارد شد و از دربان خواست براي ورود او اجازه بگیرد. گفت: به معاویه بگو: سوده بنت عماره
است و قصد ملاقات دارد همین که معاویه اسم سوده را شنید او را شناخت که همان زن با شهامتی است که در صفین دلش را به
درد آورده است. او سوده را در آسمان میجست و اینک او با پاي خود به دربار معاویه آمده است! خیلی خوشحال شد و گفت:
بگو: وارد شود. تا چشم معاویه به سوده افتاد گفت: هان اي زن تو همان نیستی که در صفین با اشعار رزمی خود سپاهیان علی را
علیه من تشجیع کردي. سوده بدون ترس و وحشت گفت: بله، من همان زنم و آن اشعار را هم آن روز من گفته بودم و امروز هم
هیچ معذرتخواهی نمیکنم. اما معاویه، آن روز گذشته و جنگ صفین تمام شده است تو گذشته را نادیده بگیر و سخن از حال به
میان آور. معاویه گفت: نه، من کسی نیستم که گذشتهها را فراموش کرده باشم. سوده گفت: من نگفتم تو فراموش کردهاي. گفتم:
گذشته را نادیده بگیر. من امروز به منظور دیگري از حجاز پیش تو آمدهام. معاویه که آدم زرنگ خونسردي بود گفت: بسیار
خوب گذشته را نادیده گرفتم، بگو حال براي چه آمدهاي؟ سوده گفت: معاویه! تو امروز زمامدار امت اسلامی شدهاي. مقدّرات
یک ملت عظیمی را به دست گرفتهاي. از خدا بترس. روز قیامت و حسابی در کار است. خداوند قهّار منتقم دربارة حقوق از دست
رفتۀ مردم از تو بازخواست میکند. تو مرد خونخواري را بر ما مسلط کردهاي که همچون خوشههاي گندم ما را درو میکند. از
روزي که میان ما آمده ، مردان ما را میکشد، اموال ما را تصاحب میکند، مانند گاو مستی که در علفزار افتد، حقوق ما را
پایمال میکند و از هستی ساقطمان میسازد. سوده همدانی معاویه را تهدید میکند اگر ملاحظۀ فرمانبرداري تو نبود؛ ما خود
میتوانستیم دسته جمعی بپاخیزیم و حساب او را یکسره نماییم ولی گفتم بهتر این است که مستقیماً به تو مراجعه کنم و شکایت او
را نزد تو آورم. حال اگر او را عزل کردي؛ بسی خشنود میشویم و از تو تشکّر میکنیم وگرنه خود میدانیم و عامل تو. معاویه از
این حرف سخت برآشفت و فریاد کشید: هان اي زن تو چنان گستاخ گشتهاي که در حضور من اینگونه سخن میگویی و مرا از
قیام و انقلاب قبیلهات میترسانی؟! به خدا قسم هم اکنون دستور میدهم تو را با نهایت ذلّت و خواري بر شتر چموشی سوار کنند و
به سوي بسر بن ارطاه بفرستند تا به هر نحوي که او مصلحت دید دربارة تو حکم کند! زن بیچارة مظلوم ستم دیده این سخن را که
شنید ساکت شد و سر به زیر انداخت. چه بگوید؟! عکسالعمل نانجیبانۀ معاویه معاویۀ نانجیب بنا کرد در مقابل یک زن مظلوم
بیپناه چموشی کردن و عربده کشیدن. زن با کمال وقار و متانت بدون اینکه خود را ببازد چند لحظه سکوت کرد و سر به زیر
انداخت. بعد همانطور که چشم به زمین دوخته بود دو بیت شعر سرود و شروع کرد آهسته و آرام آنرا خواندن: صلّی الإله علی
روحٍ تضمنّها قبر فاصبح فیه العدل مدفوناً قد حالف الحقّ لایبغی به بدلًا فصار بالحقّ و الإیمان مقروناً درود و صلوات خدا بر روان
پاك آن بزرگمردي باد که وقتی زیر خاك رفت، حقّ و عدالت را هم با خود زیر خاك برد. او با حقّ و عدالت پیمان بسته بود که
جز راه حقّ و ایمان نپیماید و لحظهاي از حقّ جدا نشود. این دو بیت را خواند و بیاختیار گریه کرد. معاویه که اندکی تحت تأثیر
قرار گرفته بود، گفت: هان اي سوده! این شخص که گفتی و او را ستودي که بود؟ گفت: او به خدا قسم مولا و سرور من امام
امیرالمؤمنین علی(ع) بود. گفت: مگر علی(ع) دربارة تو چه کرد؟ گفت: معاویه! وقتی او شخصی را براي گرفتن زکات میان قبیلۀ ما
فرستاد، عامل آن حضرت نسبت به ما اجحافی کرد، من براي شکایت پیش علی رفتم. وقتی رسیدم؛ مشغول نماز بود و همین که
صفحه 42 از 75
احساس کرد کسی وارد شده و کاري دارد نمازش را کوتاه کرد و با کمال رحمت و مهربانی پرسید: با من کاري داري؟ گفتم:
مردي را که میان ما فرستادهاید نسبت به ما اجحافی رواداشته است به شکایت از وي آمدهام. وقتی علی این حرف را از من شنید
رنگش متغیّر شد و گریهکنان دست به آسمان برداشت و گفت: خدایا! تو خود شاهد بر من و بر عُمّال من هستی. من به آنها دستور
ظلم به خلقت را ندادهام. بعد خطاب به عاملش نوشت؛ از لحظهاي که این نامهام را خواندي از کار برکناري. آنچه امول از مردم
گرفتهاي نگهدار تا عامل دیگري بفرستم. اموال را تحویل او بده و خود به نزد من بیا. با همین چند جملۀ کوتاه آن عامل را عزل
کرد. معاویه! آن رفتار علی(ع) بود با من و این هم رفتار تو شد با من! تأثّر معاویه از سخنان سودة همدانی! معاویه سخت تحت تأثیر
قرار گرفت و به منشی خود دستور داد براي بسر بن ارطاه فرمانی بنویسد که آنچه از سوده گرفته به او پس بدهد و با او خوشرفتار
باشد. سوده گفت: آیا این فرمان تنها متعلّق به من است یا براي همۀ قوم و قبیلۀ من؟ گفت: تنها براي تو است. گفت: من هم
نمیخواهم! این براي من ننگ است که خودم را از قوم و قبیلهام جدا کنم. اگر براي همۀ قومم مینویسی؛ میبرم وگرنه که بگذار
من هم با سرنوشت آنها شریک باشم. دستور داد بنویسند، این زن با قوم و قبیلهاش در امان باشد و اموالشان را به صاحبانشان
برگردانند. آنگاه با یک دنیا تعجّب و حیرت گفت: اي عجب! مگر سخنان علی(ع) چقدر به شما جرأت و شهامت داده است که در
حضور من این چنین آزادانه و بیپروا سخن میگویید؟! 21 به هرحال ما هم از صمیم قلب میگوییم: الحمدلله الّذي جعلنا من
المتمسّ کین بولایۀ امیرالمؤمنین و الائمّۀ(ع) اللهمّ عجّ ل لولیّک الفرج و اجعلنا من المنتظرین لظهوره و اجعل خاتمۀ أمرنا خیرا.
.5 . 4. سورة بقره ( 2)، آیۀ 155 . 3. سورة انسان ( 76 )، آیۀ 2 . 2. سورة اسراء ( 17 )، آیۀ 55 . پینوشتها: 1. سورة بقره ( 2)، آیۀ 124
9. کافی، . 8. سورة یس ( 36 )، آیۀ 82 . 7. سورة انبیا ( 21 )، آیۀ 73 . 6. سورة انبیا ( 21 )، آیات 68 و 69 . سورة ق ( 50 )، ایات 17 و 18
13 . سورة آل عمران . 12 . سورة انعام ( 6)، آیۀ 91 . 11 . سورة طلاق ( 65 )، آیۀ 1 . 10 . سورة اسراء ( 17 )، آیۀ 1 . جلد 1، صفحۀ 175
16 . تقیّهه: پرهیز از . 15 . کلینی، کافی، ج 1، ص 376 . 14 . مجلسی، بحارالأنوار، ج 27 ، صص 118 و 119 ، ح 99 . 3)، آیۀ 20 )
19 . نهجالبلاغۀ . 18 . بحارالأنوار، ج 27 ، ص 174 ، ح 19 . افشاء عقیده در شرایط غیرمناسب. 17 . بحارالأنوار، ج 27 ، ص 172 ، ح 14
. 21 . سفینۀ البحار، ج 1(سود)، ص 671 . 20 . سورة اعراف ( 7)، آیۀ 32 . فیض، خطبۀ 200
دمیدن یقین بر شاخسار همراهی صادقین
آیت الله شهید سیدعبدالحسین دستغیب(ره) اشاره: از آنجایی که هر خیر و رحمت فیضی از مبدأ فیاض، جلّ جلاله، به هرکس
برسد به وسیلۀ أئمۀ معصومین از آل محمد(ص) است و این مطلب نزد امامیه از مسلمیات میباشد و تفصیل آن با مراجعه بهفقرات
زیارت جامعه بهخوبی آشکار میگردد، بنابراین بر کسی که خواهان نور یقین است لازم است که قرب معنوي و اتصال روحانی و
ربط قلبی را با آل محمد(ص) زیاد کند. چون قلب تزکیه شدة او محاذي آن انوار الهی قرار گیرد، قطعاً محل آن انوار واقع میشود
همانند انعکاس نور آفتاب در آئینه صیقلی شده که در برابرش قرار گیرد. از اینجا است که در قرآن مجید امر شده که با بزرگان
1« اي کسانی که بهخدا ایمان آوردید پرهیز کنید از مخالفت خدا و با راستگویان باشید » : دین ربط معنوي داشته باشید و میفرماید
یعنی با کسانی که اهل صدق هستند. در مراتب ششگانۀ صدق مراد از معیت با صادقین (همراه با راستگویان) موافقت و متابعت
گفتار، کردار، عزم، وفاي بهعهد، تساوي ظاهر و باطن، و » است و مراد از صدق تمام مراتب ششگانۀ صدق است؛ یعنی صدق در
به تفصیل که در ضمن تفسیر سورة قمر ذکر شده است. 2 صادقین باید معصوم باشند. چون در این آیۀ « صدق در مقامات دین
شریفه، امر به پیروي از صادقین شده پس یقیناً باید معصوم باشند زیرا کسی که جایز الخطاء است امر به پیروي او عقلًا درست
مسلّم است که مراد از صادقین معصومین میباشند و یقیناً » نیست و این مطلب را فخررازي در تفسیر خود پذیرفته است و میگوید
پاسخ .« همیشه در بین امت معصوم هست تا مردم از او پیروي کنند لکن چون ما معصوم را نمیشناسیم پس مراد جمیع امت است
صفحه 43 از 75
کلام فخررازي در پاسخ او گوئیم شیعۀ دوازده امامی، معصوم را شناختهاند بهواسطۀ روایاتی که متواتراً از رسول خدا(ص) رسیده و
برهانهاي عقلی و نقلی که در بحث امامت ذکر شده، معصومین دوازده نفرند نخستین آنها حضرت علی بن ابیطالب و آخرشان
حضرت مهدي(ع) است که اینک زنده و بهواسطۀ مصالحی از انظار پنهان است و زمانی خواهد رسید که آن بزرگوار ظاهر شده
زمین را از داد پر سازد. شناسایی صادقین از طریق پیامبر در تفسیر نورالثقلین و تفسیر برهان روایاتی نقل نموده که در آنها تصریح
شده که مراد از صادقین در این آیۀ شریفه معصومین میباشند از آن جمله در تفسیر صافی از اکمال نقل نموده که امیرالمؤمنین(ع)
شما را بهخدا سوگند آیا چنین نبود که وقتی این آیه نازل شد، » : در ایام خلافت عثمان در میان جمعی از مهاجرین و انصار فرمودند
سلمان گفت: یا رسولالله، آیا این آیه عمومی است یا ویژة افرادي خاص است؟ پس فرمود: اما مأمورین (به پیروي از صادقین) پس
همۀ مؤمنیناند اما صادقین ویژة برادرم (علی ابنابیطالب(ع)) و اوصیاي من پس از اوست تا روز قیامت؟ (مهاجرین و انصار)
مَثل اهل بیت من » گفتند: آري. صادقین، کشتی نجات از جملۀ احادیث صحیح و مسلّم بین شیعه و سنی، فرمایش پیغمبر است که
3 شکی نیست که مراد از تمسّک .« مثل کشتی نوح است هرکس به آن چسبید رستگار شد و هرکس از آن روگردانید غرق گردید
به اهل بیت(ع) همان اتصال روحانی است که به برکت موافقت و متابعت و دوستی حاصل میشود . بهرة همراهی از آن خودتان
آیات قرآن مجید و روایات متواتره که در آن دوستی و قبول ولایت آل محمّد(ص) واجب شده براي بهرهمندي خلق از آن بزرگان
بگو آنچه از شما از اجر خواستم (وجوب مودت نزدیکانم) براي بهرهمندي خود » . است که از همه مهمتر افاضۀ نور یقین میباشد
کسی که فرمانبرداري کند از خدا و پیغمبرش، پس ایشان با کسانی هستند که خداوند به آنها نعمت داده است از، » 4.« شماست
5 از این آیۀ شریفه بهخوبی فهمیده میشود که نتیجۀ دوستی .« پیغمبران و راستگویان و شهیدان و نیکوکاران، و خوب رفیقانی هستند
و پیروي و تسلیم (پذیرفتن ولایت آل محمد(ص)) اتصال روحانی با بزرگان دین است که اثر مهم آن رسیدن به مقام یقین میباشد.
از خداوندي که مرا بهشناسائی شما و دوستان شما گرامی داشت و » : طلب همراهی از بارگاه خداوند در زیارت عاشورا میخوانیم
و به این مضمون (یعنی بودن .« روزي من کرد بیزاري از دشمنان شما را؛ میخواهم که مرا در دنیا و آخرت با شما (همراه) بگرداند
با آل محمد(ص) و اتصال روحانی به آنها) در زیارات و دعاها بسیار است. کدام همراهی؟ در کتاب شفاء الصدور در شرح این
معیّت (با هم بودن) بر سه قسم است: اول؛ معیت قیّومیّه که عبارت از احاطه به وجود شیء است به طوري » : جمله چنین نگاشته است
که انفکاك او از او محال باشد، به این معنی که اگر مقیم رفع علاقۀ اقامت از او کند، نیست و نابود شود و این معیت خدا است با
نظامی چه خوب سروده که: زیر نشین علمت کائنات ما بهتو قائم چو تو قائم بذات دوم؛ معیت « و هو معکم أینما کنتم » خلق
مصاحبت است که عبارت از همراهی و انضمام دو شیء با یکدیگر باشد به حسب جسمانیّت چنانچه انسانی را با انسانی جمع کنند
یا خطی را به خطّی ضمّ نمایند. سوم؛ معیت روحانیه است که عبارت از موافقت در اخلاق و اطوار و مشابهت در رفتار و کردار
باشد و عموم این معیت بسیار نادر است و آنچه مطلوب سائل است این است که خداي تعالی او را با اهل بیت پیغمبر(ص) به معیت
روحانیه در دنیا و آخرت برساند و این معنی به جز این نمیشود که نفس در مراتب کمالات ترقی کند و دفع رذائل از خود نماید و
زنگ شقاوت به صیقل علم و عمل از آئینۀ دل بزداید تا بهحسب مرتبهاي از ظلال مقدسۀ آن انوار متلألؤ شود و آنوقت البته به
درجۀ معیت رسد قهراً پس روح این معیّت، آن معیت اولی است و آن بی سنخیت صورت نگیرد. و چون مقدمۀ اینکار ولایت آن
ذوات قدسیه و انوار الهیه است به حقیقت ولایت، و تمام متابعت، بعداز اظهار آن درجه، مناسب شد که خداي را به حق یاد کند که
خود کرامتی است بزرگ و وسیلهاي است عظیم براي نیل به این مقام؛ و صفت جمالیهاي است که ذکرش موجب تحریک سلسلۀ
اجابت است و از خداوند این مقام را مسئلت نماید . لوازم همراهی آنچه را محقق مزبور در بیان معیت روحانی ذکر فرمود بیان
پارهاي از لوازم و آثار آن مقام است و اما حقیقت آن از ادراك آنهایی که به آن مقام نرسیدهاند بالاتر است. و نیز رسیدن به چنین
مقامی، اکتسابی نیست بلکه موهبتی خدایی است و چیزي که از طرف بنده است این است که خود را آماده سازد به تزکیه یعنی
صفحه 44 از 75
تخلیه و تحلیه و فکر و ذکر و شدت طلب و دوام التجاء به شرحی که میآید. دوستی همراه کامل و نیز آیات و روایاتی که در آنها
امر به مودت و ولایت مؤمن کامل و شیعۀ خالص شده براي بهرهمندي از نور یقین آنها است چون مؤمن کامل نهایت اتصال را به
آل محمد(ص) دارد و متّصل به مؤمن هم در اثر مصاحبت و علاقۀ دوستی و اداي حقوق برادري ایمانی، با او ربط روحانی پیدا
میکند، متصل به متصل هم متصل است پس اتصال روحانی به آل محمد(ص) نصیب او میشود . کلام امام(ع) با غلام حضرت
صادق(ع) را غلامی بود که هرگاه آنحضرت سواره به مسجد میرفت آن غلام همراه آنحضرت میرفت و وقتیکه از استر پیاده
میگشت و داخل مسجد میشد آن غلام استر را نگاه میداشت تا آنجناب مراجعت نماید. اتفاقاً در یکی از روزها که آن غلام بر
در مسجد نشسته و استر را نگاه داشته بود چند نفر مسافر از اهل خراسان پیدا شدند، یکی از آنها رو کرد به غلام و گفت میل داري
که از آقاي خود حضرت صادق(ع) خواهش کنی که مرا مکان تو قرار دهد و من غلام او باشم و بهجاي تو بمانم و مالم را بهتو
دهم و من مال بسیار از هرگونه دارم تو برو آن مالها را براي خود قبض کن و من به جاي تو اینجا میمانم، غلام گفت از آقاي
خود خواهش میکنم. پس رفت خدمت حضرت صادق(ع) و عرض کرد فدایت شوم میدانی خدمت مرا نسبت به خودت و طول
خدمتم را پس هرگاه حقتعالی چیزي را براي من رسانیده باشد شما منع آن خواهید کرد؟ حضرت فرمودند: من آنرا از نزد خودم
بهتو خواهم داد و از غیر خودم منع میکنم تو را. پس غلام قصۀ آن مرد خراسانی را با خود براي آن جناب حکایت کرد، حضرت
فرمودند: اگر تو در خدمت ما بیمیل شده و آن مرد به آن رغبت کرده است، او را قبول کردیم و تو را فرستادیم پس غلام پشت
کرد به رفتن. حضرت او را طلبیدند و فرمود: به جهت طول خدمت تو در نزد ما نصیحتی را به تو مینمایم آنوقت در کار خود
مختاري و آن نصیحت این است، که چون روز قیامت شود حضرت رسول(ص) به نور الله آویخته و چسبیده باشد و امیرالمؤنین(ع)
آویخته باشد به رسولخدا(ص) و ائمه (ع) آویخته باشند به امیرالمؤمنین(ع) و شیعیان ما آویخته باشند به ما پس داخل شوند در
جائی که ما داخل شویم و وارد شوند آنجایی که ما وارد شویم. غلام چون اینرا شنید عرض کرد: من از خدمت شما جائی
نمیروم و در خدمت شما خواهم بود، اختیار میکنم آخرت را بر دنیا و بیرون رفت به سوي آن مرد. مرد خراسانی گفت: اي غلام،
از نزد حضرت صادق(ع) بیرون آمدي به غیر آن رویی که با آن خدمت آن حضرت رفتی؟ غلام کلام آن حضرت را براي او نقل
کرد و او را خدمت آن حضرت برد، حضرت ولاء او را قبول فرمودند و امر فرمودند که هزار اشرفی به غلام دادند. 6 پس دانسته شد
که متّصل به متصل، متّصل است. چنانچه آیات و روایاتی که در آنها از دوستی و علاقمندي با اهل شرك و نفاق و جهل و عناد
نهی شده بلکه دستور به بیزاري از آنها داده شده است براي این است که مؤمن از تیرگی و کدورت باطنی آنها محفوظ بماند، و
بالجمله اگر مصاحبت و صداقت و علاقۀ قلبی با اهل یقین نصیب شود امید هر خیري در آن خواهد بود و در نتیجه به مقام یقین
خواهد رسید. مسلّم و وجدانی است که نفس انسانی آثار و کمالات مصاحب و رفیق خود را میگیرد؛ مثلاً اگر شما ببینید
همسفرتان که رفیق صمیمی است از سفري که در پیش دارید دلهره دارد و ترسان و لرزان است و پیوسته در مقام تدارك آذوقۀ راه
است و براي نجات از شرّ دزدان اسلحه تدارك میکند، قطعاً در شما هم ترس پیدا میشود و شما هم دوش به دوش او درصدد
تحصیل آذوقه برمیآیید. همچنین اگر رفیقی داشتید که از سفر آخرت سخت ترسناك است و دائماً به فکر تهیۀ توشه براي این سفر
مهیب میباشد، پس در شما هم ترسی پیدا میشود که به فکر این سفر هولناك و تهیۀ زاد آن برآیید و همینطور است اگر رفیقتان
صاحب توکل یا سایر صفات کمالیه باشد شما هم از این صفات بهرهمند میشوید. چنانچه در برابرش اگر رفیق شما اهل غفلت
باشد شما را هم غافل میکند اگر بخیل و حریص باشد شما را هم مثل خودش خواهد کرد. همراهی با یادآوران براي تأکید مطلب
خودت را به شکیبایی با کسانی که پروردگارشان را در بامداد و پسین میخوانند و » : به پارهاي از آیات و روایات اشاره میشود
7 امیرالمؤمنین(ع) به فرزندشان محمد حنفیه وصیت فرمودند که: .« (رضاي) او را میخواهند، وادار و چشمت را از ایشان برمگردان
8 و نیز فرمودند: لقمان به فرزندش « بهترین بهرهمنديهاي شخص، همنشین نیک است، با اهل خیر همنشین باش، از آنها خواهی شد »
صفحه 45 از 75
فرزندم مصاحب دانشمندان باش و با آنها همنشینی کن و ایشانرا در خانههایشان زیارت نما، امید است مانند آنها شده و از » : گفت
همنشینی کن با دانشمندان تا خوشبخت شوي، همنشینی کن با دانشمندان تا دانشت زیاد شود؛ با » : 9 و نیز فرمودند « علما گردي
بردباران همنشینی کن تا بردباریت زیاد شود؛ با تهیدست (بردبار) همنشینی کن تا سپاسگزاریت زیاد شود. 10 همنشینی با صاحبان
صحبت نیکوکاران، سبب اهل خیر شدن است همچون باد که بر عطر میگذرد و بوي آنرا با خود » : عقل و دین و نیز فرمودند
هیچ چیز » .« معاشرت کردن با صاحبان برتريها، زندگی دلهاست » .« بر تو باد به نزدیک شدن به صاحبان عقل و دین » .« میآورد
برادري و دوستی » : حضرت صادق(ع) میفرماید .« مانند همصحبتی نیکان، رسانندهتر به هر خیر و نجات دهندهتر از هر شري نیست
حضرت سجاد(ع) هم در .« پرهیزگاران را بجوي هرچند در تاریکیهاي زمین باشد و هرچند عمرت را در جستجوي ایشان تباه کنی
از این جمله دانسته میشود .« شاید مرا در مجالس دانشمندان نیافتی پس بهخودم واگذار کردي » : دعاي ابی حمزه چنین میفرمایند
که توفیقات و تمام سعادت در مجالست اهل یقین است. 11 روایات در این مقام بسیار است و آنچه گفته شد، کافی است، چیزي که
مهم است دانستن نشانههاي اهل یقین است تا به وسیلۀ آنها ایشانرا بیابید و از همنشینیشان کسب فیض کنید، زیرا مدعی مقام علم
و یقین بسیار است و چه اشخاصی که خود غرق تاریکیهاي نادانی و خودبینی هستند و با این حال مدعی ارشاد و هدایتاند.
نزد هر عالمی ننشینید » : بنابراین باید نشانههاي اهل یقین را دانست تا در دام شیادان نیفتاد. نشانههاي اهل یقین رسولخدا(ص) فرمود
. مگر اینکه شما را از پنج چیز دور کند و به پنج چیز بخواند: 1. شما را از شک و تردید و حیرت نجات بخشد و به یقین برساند. 2
شما را از تکبر کردن منع و بهتواضع وادارد. 3. شما را از ریا کردن دور و به اخلاص بخواند. 4. شما را از دشمنی با بندگان خدا باز
12 دعوت به حال نه زبان « داشته و به خیرخواهی آنها وادارد. 5. شما را از دوستی دنیا و میل به آن بازداشته به بیرغبتی آن بخواند
تنها ناگفته نماند که مراد از دعوت به یقین و تواضع و اخلاص و زهد و نصیحت، دعوت کردن به زبان تنها نیست زیرا دعوت به
زبان تنها، بینتیجه است بلکه نتیجۀ به عکس میدهد زیرا کسی که دیگري را به زبان، به یقین و تواضع و اخلاص میخواند ولی
بهحسب کردار و حال، اهل شک و ریا و کبر و عداوت و حب دنیا باشد این مفاسد در آن دیگري بیشتر خواهد شد، زیرا میگوید
اگر درست بود خودش چنین نبود. و اگر این مطلب را نفهمد همان تاریکی شک و ریا و کبرش در همنشین بیچاره اثر خواهد
گذاشت، پس مراد به دعوت در این حدیث دعوت به محاسن مزبور است به وسیلۀ گفتار و کردار و به برکت نوارنیت باطنش، یعنی
قلبش تا مصاحب خود را متأثر کند به آن آثار مزبور، چنانچه به این مطلب در حدیث دیگر نیز اشاره شده است. دیدارش به یاد
کسی که دیدارش شما را به یاد خدا » : خدا میاندازد حواریون از حضرت مسیح(ع) پرسیدند: با چه کسی همنشینی کنیم؟ فرمود
اندازد (یعنی نور یقین او تاریکیهاي اوهام و خیالات واهی و غفلتهاي شما را پس زند و فطرت شما را که یاد خداست آشکار
سازد) و سخن گفتنش دانشتان را زیاد کند و کردارش شما را به آخرت مایل کند (به مانند مسافر غافلی که ببیند همسفرش سخت
در مقام تدارك توشۀ راه است او هم به فکر خود افتد و در تهیۀ زاد راه بکوشد.) 13 یک مجلس بهتر از عبادت یک سال حضرت
14 حضرت .« مجلسی که بنشینم در آن با کسی که بهدینش اعتماد دارم از یک سال عبادت بیشتر است » : باقر(ع) میفرمایند
مصاحبت با عالم و متابعت از او کردن، دین خداست که بدان پرستیده میشود و اطاعت از عالم سبب » : امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند
جمع کردن نیکیها و از بین بردن گناهان است و ذخیرهاي است براي مؤمنین و برتري آنها در دنیا و اجر جمیل و رحمت آنها است
چنانچه «. مراد از عالم در اینجا یا امام معصوم است یا هر عالمی که به علم خود عمل نماید » : 15 در وافی مینویسد « در آخرت
گذشت عالمی که به علم خود عمل کند و از هواي نفس گذشته به ائمه معصومین(ع) اتصال روحانی پیدا کرده باشد، مصاحبت با
بنگرید با که » : او مصاحبت با امام(ع) است. تصویر همنشینان در لحظۀ مرگ امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: رسول خدا(ص) فرمود
سخن میگویید و میشنوید، زیرا کسی نمیمیرد مگر اینکه مصاحبینش هنگام مرگ صورت مثالیهشان نزدش جلوه میکند اگر
ایشان از نیکها بودند صورتهاي مثالی نیک و اگر از بدان بودند آن صور مثالیه هم بد است و کسی نمیمیرد مگر اینکه هنگام
صفحه 46 از 75
16 حشر، ظهور همراهی و مؤید این حدیث، روایت دیگري است که انس بن .« مرگش مرا میبیند، یعنی صورت مثالیه من هم هست
روزي اعرابی در مسجد پیغمبر(ص) آمد و از رسول خدا(ص) پرسید: قیامت کی برپا میشود؟ فرمود براي قیامت » : مالک نقل کرده
چه آماده کردهاي؟ گفت نماز و روزة زیادي ندارم و جز واجباتم دستم تهی است مگر اینکه ترا دوست میدارم، فرمود هرکس با
هرکس چیزي را دوست داشت با او محشور میشود » : 17 و در حدیث دیگري است « هر که دوستی داشت با او محشور میشود
18 کمیابترین گوهر به راستی اهل یقین که داراي اوصاف مزبور باشند همیشه عزیزالوجود و کمیاب بودهاند .« هرچند سنگی باشد
زن مؤمن (صاحب یقین) از مرد مؤمن (صاحب یقین) عزیزتر (کمیابتر و قیمتیتر) و مرد با یقین عزیزتر از » . به ویژه در زمان ما
19 (مراد از مؤمن در این روایت شریفه مؤمن کامل است.) ابوبصیر گوید که حضرت صادق(ع) به من فرمودند: « یاقوت سرخ است
اسلام درجهاي است (از درجات و مقامات) ... و ایمان درجهاي است بالاتر از اسلام ... و تقوي به یک درجه بالاتر از ایمان ... و »
یقین به یک درجه برتر از تقوي است... پس چیزي کمتر از یقین به مردم نرسیده (یعنی یقین در بین مردم از هر چیز کمتر است) و
20 خوب توجه «. جز این نیست که شما به پستترین درجات اسلام بستگی دارید و بترسید از اینکه ناگهان از دست شما بیرون رود
فرمائید که امام(ع) به مثل ابی بصیر میفرمایند: بترس از اینکه مختصر ایمانت از دستت بیرون رود، پس امثال ما چقدر باید بترسیم
و دائماً به خداوند بنالیم که ما را نگهدارد و همیشه ورد زبانمان دعاي غریق باشد که: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلّب القلوب ثبّت
نه هرکس به ولایت ما قائل باشد مؤمن است » : قلبی علی دینک. علی بن جعفر(ع) گوید از حضرت رضا(ع) شنیدم که میفرمودند
(یعنی همۀ آنهایی که شیعه خوانده میشوند مؤمن کامل و صاحب یقین نیستند) بلکه آنها سبب انس و آسایش صاحبان ایمان و
21 هیچ کس، جز سه نفر حمران بن اعین میگوید: به حضرت باقر(ع) عرض کردم: فدایت شوم چقدر ما (یعنی شیعیان) .« یقیناند
کم هستیم به طوريکه اگر همۀ ما بر گوسفندي جمع شویم آنرا تمام نمیکنیم (یعنی یک گوسفند طبخ شده همۀ ما را سیر
میکند و زیاد هم میآید چون تعداد شیعه کم است) امام فرمود: از این شگفتتر ترا خبر گویم، جماعت مهاجر و انصار پس از
رسول خدا(ص) منحرف شدند و از حق برگشتند مگر سه نفر (سلمان، ابوذر، مقداد) حمران گوید: گفتم حال عمّار چگونه بود؟
فرمود خدا عمار را رحمت کند، با امام خود بیعت کرد و در راه حق شهید گشت. پس پیش خودم گفتم مقامی برتر از شهادت
22 تنها مقداد، .« شاید پنداشتهاید که عمار مانند آن سه نفر است؟ نه چنین است » : نیست پس امام(ع) به من نظر کردند و فرمودند
مردم پس از رسول خدا(ص) از حق برگشتند مگر سه نفر: سلمان و » : اهل یقین در روایت دیگر است که حضرت باقر(ع) فرمودند
او هم از حق برگشت لکن توبه کرد و به حق پیوست، پس فرمود: اگر » : راوي پرسید عمار چگونه بود؟ فرمودند ،« ابوذر و مقداد
کسی را بخواهی که هیچ شک نکرده و چیزي بر دلش نگذشت پس آن مقداد است؟ اما سلمان، بر دلش گذشت که امیر
المؤمنین(ع) اسم اعظم را میداند اگر آنرا بخواند مردم هلاك میشوند (یعنی در دل خود اعتراض مختصري به آن حضرت
داشت که چرا نفرین نمیکند) و اما ابوذر که امیرالمؤمنین(ع) به او امر به سکوت فرمود و اینکه به سرزنش مردمان اعتناء نکند اما
سخن گفت (یعنی تقیه نکرد و حال آنکه امر به تقیه داشت) . اهل یقین و اطاعت تمام از امر امام(ع) مأمون رقی گفت: در خدمت
آقایم حضرت صادق(ع) بودم که وارد شد سهل بن حسن خراسانی و سلام کرد بر آن حضرت و نشست و گفت یا بن رسول
الله(ص) از براي شما است رأفت و رحمت و شما اهل بیت امامتید چه مانع است شما را که از حق خود بنشینی با آنکه مییابی از
شیعیانت صد هزار نفر که مقابلت شمشیر بزنند. حضرت فرمودند: بنشین اي خراسانی آنگاه فرمودند: اي حنفیه تنور را گرم کن پس
« اي خراسانی برخیز و در تنور بنشین » : آن کنیز تنور را گرم کرد که مانند آتش سرخ شد و بالاي آن سفید گردید آنگاه فرمودند
مرد خراسانی عرض کرد که اي آقاي من، یابن رسول الله(ص)، مرا به آتش عذاب مکن و از من بگذر خدا از تو بگذرد. امام
فرمودند: از تو گذشتم پس در اینحال بودیم که هارون مکی وارد شد و نعلین خود را به انگشت سبابه گرفته بود عرض کرد:
راوي گفت هارون نعلین را از « نعلین را از دستت بینداز و در تنور بنشین » : حضرت فرمودند «( السلام علیک یابن رسول الله(ص »
صفحه 47 از 75
دست انداخت و در تنور نشست و حضرت رو به مرد خراسانی کرد و شروع نمود با او حدیث خراسان گفتن مانند کسی که آنرا
مشاهده میکند. سپس فرمودند: اي خراسانی، برخیز و نظر کن به داخل تنور. گفت: برخاستم و در تنور نظر کردم دیدم هارون را
که چهار زانو نشسته آنگاه از تنور بیرون آمد و برما سلام کرد. حضرت فرمودند: در خراسان چند نفر مثل این مرد هست؟ گفت: به
خدا قسم یک نفر نیست. فرمودند: ما خروج نمیکنیم در زمانی که نمیبینی در آن پنج نفر که یاور ما باشند، ما داناتریم به وقت
خروج. 23 نشانههاي دیگر اهل یقین باید آثار یقین به امور اعتقادیه از او آشکار شود و صدق یقین او دانسته گردد. 1. اعتقاد به
توحید افعالی از جمله نشانههاي اهل یقین، اعتقاد به توحید افعالی است؛ یعنی یقین داشته باشد که تمام اجزاء جهان آفرینش چنانکه
اصل هستی آنها از خداست، آثار و خواص موجود آنها هم از خداست مانند سردي و تري آب و گرمی و خشکی آتش و روشنایی
و حرارت نور آفتاب و همچنین آثار سایر مرکبات. بلکه افعال اختیاري بشر هم چون متوقف بر اذن و خواست و قضاي الهی است از
این جهت مستند به خدا است یعنی چنانکه برگ از درخت بدون اذن و مشیت و علم الهی نخواهد افتاد همچنین کلمهاي از دهان
انسان بدون علم و اذن خداوند بیرون نمیآید. در اینجا باید متذکر شد که لازم است یقین صادق به این توحید پیدا شود که در
صدها آیه از قرآن مجید به آن امر شده است و اگر کسی براستی توحید افعالی را دانست و دلش به نور یقین به آن روشن شد،
توکّلش بر خدا خواهد شد و بس در برابر قضاي پروردگارش راضی و تسلیم و به برکت آن نور، از شر خشم و حقد و حسد و بد
خلقی محفوظ و در برابرش از نعمت آسایش و دوستی و حسن خلق بهرهمند میگردد. 2. اعتقاد به رازقیت خداوند از آن جمله
نیست جنبندهاي مگر اینکه روزیش برعهدة » : است یقین به اینکه خداوند روزي بندگان را برعهده گرفته است چنانکه فرموده
24 باید یقین داشته باشد که روزي مقدرّش به او خواهد رسید و هیچ آفریدهاي جلو آنرا نتواند بگیرد اگر این یقین .« خداوند است
2. به صادق شد یعنی به راستی دلش بهنور یقین روشن گردیده است. ماهنامه موعود شماره 55 پینوشتها: 1. سورة توبه، آیۀ 120
کتاب (حقائقی از قرآن) تألیف آیت الله دستغیب 3. براي آشنا شدن به سند و تواتر این حدیث به کتاب غایۀالمرام سید هاشم
. 6. منتهی الامال، ج 2، حالات اصحاب حضرت صادق(ع). 7 . 5. سورة نساء، آیۀ 69 . بحرانی مراجعه شود. 4. سورة سباء، آیۀ 48
. 8. الفقیه، 9. کنر کراجکی، 10 . الغرر، 11 . به روایات وارده در فضیلت حضور نزد عالم مراجعه شود. 12 . سورة کهف، آیۀ 28
15 . اصول کافی، کتاب . 14 . اصول کافی، باب مجالسۀ العلما، ح 5 . اختصاص مفید 13 . اصول کافی، باب مجالسۀ العلما، ح 3
17 . سفینۀ البحار لغۀ حب 18 . سفینۀ البحار لغۀ حب . 16 . اصول کافی، باب من تجب مصادقته و مصاحبته، ص 104 . الحجۀ، ح 14
21 . کافی، . 19 . اصول کافی، باب قلۀ عدد المؤمنین. 20 . کافی، باب فضل الایمان علی الاسلام و فضل الیقین علی الایمان، ح 4
، 22 . کافی، کتاب الایمان و الکفر باب قلۀ عدد المومنین. 23 . منتهی الامال، ج 2 . کتاب الایمان و الکفر باب قلۀ عدد المومنین،ح 7
. معجزات حضرت صادق(ع). 24 . سورة هود، آیۀ 6
اي عشق
پا به پاي تو میآیم، اي عشق! دل به سوداي تو میسپارم جان خریدار ناز نگاهت اي فداي تو ایل و تبارم اي مسیحا نفس! آیت نور!
نرگس و سوسن و گلعذارم! محو چشمان رؤیایی تو این دل عاشق و بیقرارم اي تجلیّ نور خدایی! من به جز تو کسی را ندارم
آسمانیترین اختر من! صبر و آرام و تاب و قرارم با همه بار عصیان که دارم، سر به دامان تو میگذارم گرچه از شرم رویی ندارم
باز دل در پیات میسپارم اي خداییترین سورة من! اي مه روشن شام تارم! هرکجا میروم با تو هستم هستیام را به تو میسپارم
دست از دامنت برندارم دیگر امشب دلم زار و خسته است دیگر اي دل توانی ندارم یک نظر از ،« گرچه سهمم ز تو بینصیبی است »
به رؤیاي وصلت سر به کوي تو من میگذارم جمیله کهندل (مژده) « مژده » کرم برمن افکن من فقط بر تو امیدوارم همچو
صفحه 48 از 75
شعر و ادب
بیا ستارة من بیا که غرق غبارم؛ بیا ستارة من اسیر این شب تارم؛ بیا ستارة من به هرکجا که رسیدم، فریب دامی بود کجا قدم
بگذارم؟ بیا ستارة من کجاي وحشت این شب، چراغ منزل توست؟ عنان به کی بسپارم؟ بیا ستارة من سري که شور جنونش به
آسمان برده است، به پاي کی بگذارم؟ بیا ستارة من اگر زمانه مجالی به چشم تشنه نداد، به پاي سنگ مزارم بیا، ستارة من. قربان
ولیئی سیل نور اي صدایت خوشتر از آواز آب! تشنگان را نیست دیگر صبر و تاب از حجاب ابر غیبت، ماه من! پاي رجعت نِه، به
چشمان رکاب دست خود از آستین حق برآر تا که تیغت را ببوسد آفتاب اینک این آغوش باز جادهها اي سوار عشق! بگذر باشتاب
برتن شب ریز، سیل نور را آفتابا! بر دلم لَختی بتاب هجرت اي از ما به ما نزدیکتر! میبرد از دل قرار، از دیده خواب بیجواب
از تو نمانَد پرسشم پرسشم از تو نماند بیجواب سهیل محمودي جلال مرتضی ز جلال مرتضی یاب جلال کبریا را نشناسی ار علی
را نشناختی خدا را به علی زکلک رحمت، بگشود باب خلقت بنوشت دست قدرت چو صحیفۀ قضا را به تجلّی خدایی ز براي
را ز ? « لافَتی » خودنمایی چو علی به جلوه آورد رخ خدا نما را شه ملک آفرینِش چو بگفت آفرینَش همه عرشیان شنیدند صداي
براي میزبانی بهجز از علی که بودي چو خدا به میهمانی طلبید مصطفی را بهجز از علی به سائل که عطا نمود خاتم که خدا ولایتش
را بهجز از علی که بنهاد قدم ? « قُلْ کَفی » را بهجز از علی که شاهد به رسالت نبی شد که خدا بر او فرستاد خطاب « اِنّما » داد و بگفت
به دوش احمد که به جاي دست ایزد، بنهاد هر دو پا را تو ولایت خدا را به ولایت علی دان زِ رَه علی طلب کن ره و رسم اهتدا را
برو از علی بیاموز طریق بندگی را که به ماسوا نشان داد حقیقت و صفا را به ولایت علی خواه ز حق هرآنچه خواهی که نراند از در
را سگ آستانت اي شه ? « هَلْ أتی » خویش ولیّ مرتضی را صفت سخا و جودش نتوان بیان نمودن به اشارهاي توان یافت نزول
نظري به کس ندارد بهجز از دَرِ جلالت به نهان و آشکارا من بینواي حیران به محبّت تو نازم سزد ار ز درگه خویش نرانی این گدا
را آیتالله سیدمحمدحسن میرجهانی(ره) آیۀ اخلاص با یاد تو تا اوج مناجات پریدم بر درگه ربّانی حق، دست کشیدم با یاد تو از
هرچه تزلزل شدم عاري با گوشِ وجود آیۀ اخلاص شنیدم دل رَست ز خاك و ز هر آن چیز که خاکیست تا معبد تکبیرة الإحرام
رسیدم آن عرش که آرامگه روشن جانهاست، با یاد اهورایی و پر نور تو دیدم اي منجی جانهاي پر از درد، کجایی؟ بازآ که ز
عشق تو ز هر عشق بریدم از غیبت تو شمع شدم در دل دوران تا سوختم و ساختم؛ آرام چکیدم اي مهدي موعود! بیا فاصله بردار از
دوري تو مُردم و بیآه، تکیدم معصومه رضاییزاده (خاکستر) تهران گل عاطفه در لطافت، تو گل عاطفه را میمانی در نگاهت
مگر آیینه شده زندانی اي که با دست پر از مهر به هنگام نیاز، درد و غم را ز دل غمزدهام میرانی تو چه خوبی! تو چه پاکی! چه
سخاوتمندي! در دلت مهر و صفا آمده بر مهمانی هر سحر من غزل چشم تو را میخوانم بی تو من هستم و یک چشم و دل بارانی
گو مرا آیۀ عرفان! همه شب تا به سحر، تو چه تصنیف به محراب دعا میخوانی؟ من که هر شب به امید تو غزل میگویم، تا که
روزي به تو تقدیم کنم؛ میدانی گشتهام در غم هجران شما زندانی بی تو من هستم و یک چشم و دل بارانی طیبّه شامانی تهران
فصل تکبیر چقدر رسم زمان سخت و دست و پاگیر است هبوط در دل تقدیر، حکم تقصیر است صداي نبض خدا در زمان نمی
پیچد در انزواي نفسگیرِ جرمِ تقدیر است بفهم حرف مرا مشرقیترین انسان مگو براي رهایی از این قفس دیر است تویی مسیح
غزلهاي جمعهاي مبهم که فصل آمدنت، فصل سبز تکبیر است صداي زمزمههایت اگرچه ناپیداست در التهاب نفسهاي قرن،
تکثیر است تو از گناه زمین انتقام میگیري خروش و خشم تو با نعرههاي شمشیر است بگو کجاي زمان را نظارهگر باشم؟ که ضرب
ثانیهها در حجابِ تدبیر است تو در حجابی و من غرق انتظار توام بس است فاصله آقا! که جمعه دلگیر است محبوبه بابایی
تهران پیک مراد میتوان رنگ تو را از گل مهتاب گرفت سایهات را به بلنداي زمین قاب گرفت تو همان پیک مرادي که دلم
میگوید روشنی از رخ زیباي تو مهتاب گرفت میتوان با نظري بر شبح خاطرهات، وعدة عشق تو را از سفر خواب گرفت در نمازي
که در آن عشق تجلّی کرده است، میتوان از قد رعناي تو محراب گرفت میتوان سدّ دگر ساخت ز دیوارة چشم تلخی حادثه از
صفحه 49 از 75
دامن سیلاب گرفت کاش میشد که دمی نزد من آیی روزي تا که اندوه از این قامت بیتاب گرفت میتوان گفت فراتر ز همه
آیینی با حضور تو توان جنگ ز احزاب گرفت محرما! توصیه کم گوي که در شطّ پرآب میتوان پند ز بازیچۀ محراب گرفت.
منیره قاسمپور دهاقان اصفهان
مثنوي بلند شیعه
مثنوي بلند شیعه محمدرضا آغاسی ساقی امشب باده از بالا بریز باده از خمخانۀ مولا بریز بادهاي بیرنگ و آتشگون بده زان که
دوشام داده اي افزون بده اي انیس خلوت شبهاي من میچکد نام تو از لبهاي من محو کن در بادهات جام مرا کربلایی کن
سرانجام مرا یا علی! درویش و صوفی نیستم فاش میگویم که کوفی نیستم لیک میدانم که جز دندان تو هیچ دندان لب نزد بر نان
جو یا علی! لعل عقیقی جز تو نیست هیچ درویشی حقیقی جز تو نیست لنگ لنگان طریقت را ببین مردم دور از حقیقت را ببین
مست میناي ولایت نیستند سرخوش از شهد ولایت نیستند خیل درویشان، دکان آراستند کام خود را تحت نامت خواستند خلق را
در اشتباه انداختند یوسف ما را به چاه انداختند کیستند اینان؟ رفیق نیمه راه وقت جانبازي به کنج خانقاه فصل جنگ آمد،
تماشاگر شدند صلح آمد، لالۀ پرپر شدند دل به کشکول و تبر زین بستهاند بهر قتلت تیغ زرین بستهاند موجها از بس تلاطم
کردهاند، راه اقیانوس را گم کردهاند موجها را میشناسی مو به مو شرحی از زلف پریشانت بگو باز کن دیباچۀ توحید را تا بجوید
ذرهاي خورشید را یا علی! بار دگر اعجاز کن مشتهاي کوفیان را باز کن باز کن چشمان نازآلوده را بنگر این چشم نیازآلوده را
باز گو، شعب ابیطالب کجاست؟ آن بیابان عطش غالب کجاست؟ تا ز جور پیروان بوالحکم سنگ طاقت را ببندم بر شکم تشنگی
در ساغرم لبریز شد زخم تنهایی فسادانگیز شد آتشی انداخت در جان و تنم کاین چنین بر آب و آتش میزنم تاول ناسور را مرهم
کجاست؟ مرهم زخم بنیآدم کجاست؟ مرهم ما جز تولاي تو نیست یوسفی؛ اما زلیخاي تو کیست؟ شاهد اقبال در آغوش کیست؟
کیسۀ نان و رطب بر دوش کیست؟ کیست آن کس کز علی یادي کند؟ بریتیمان من امدادي کند؟ دست گیرد کودکان درد را
گرم سازد خانههاي سرد را اي جوانمردان! جوانمردي چه شد؟ شیوة رندي و شبگردي چه شد؟ بندگی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست کوزه را پر کن ز آب معرفت تا در او جوشد شراب معرفت حرف حق را از محقق گوش کن وز لب
تا شوي آگاه بر اسرار خم خم تو را سرشار مستی میکند بینیاز از هرچه « نظم أمرکم » قرآن ناطق گوش کن بعداز آن بشنو ز
هستی میکند هرچه هستی، جان مولا مرد باش گر قلندر نیستی، شبگرد باش سیر کن در کوچههاي بیکسی دور کن از بیکسان
دلواپسی اي خروس بیمحل! آواز کن چشم خود بربند و بالی باز کن شد زمین لبریز مسکین و یتیم ما گرفتار کدامین هیأتیم؟ با
« ممّا رزقناهم » بود دست بردار از تکبر وز خطا شیعه یعنی جود و احسان و عطا بادة « ولاتنهر » ، بود پاسخ سائل « لاتقهر » یتیمان، چاره
یا علی امروز تنها ماندهایم در « لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا » بنیوش و در انفاق کوش هم بنوش و هم بنوشان زین سبو « ینفقون » بنوش
هجوم اهرمنها ماندهایم یا علی شام غریبان را ببین مردم سر در گریبان را ببین گردش گردونه را برهم بزن زخمهاي کهنه را مرهم
بزن مشکها در راه، سنگین میروند اشکها از دیده رنگین میروند مشکهاي خسته را بردوش گیر اشکها را گرم در آغوش
گیر حیدرا! یک جلوه محتاج توام دار برپا کن که حلاج توام جلوهاي کن تا که موسایی کنم یا به رقص آیم مسیحایی کنم یک دو
گام از خویشتن بیرون زنم گام دیگر بر سر گردون زنم گام بردارم؛ ولی با یاد تو سر نهم بر دامن اولاد تو شیعه یعنی شرح منظوم
طلب از حجاز و کوفه تا شام و حلب شیعه یعنی یک بیابان بیکسی غربت صدساله، بی دلواپسی شیعه یعنی صد بیابان جستجو شیعه
یعنی هجرت از من تا به او شیعه یعنی دست بیعت با غدیر بارش ابر کرامت بر کویر شیعه یعنی عدل و احسان و وقار شیعه یعنی
انحناي ذوالفقار از عدالت گر تو میخواهی دلیل یاد کن از آتش و دست عقیل جان مولا حرف حق را گوش کن شمع بیتالمال را
خاموش کن این تجملها که بر خوان شماست زنگ مرگ و قاتل جان شماست میسزد کز خشم حق پروا کنیم در مسیر چشم حق
صفحه 50 از 75
پروا کنیم این دو روز عمر، مولایی شویم مرغ، اما، مرغ دریایی شویم مرغ دریایی به دریا میرود موج برخیزد به بالا میرود آسمان
را نور باران میکند خاك را غرق بهاران میکند لیک مرغ خانگی در خانه است روز و شب در بند مشتی دانه است تا به کی در
بند آب و دانهاي؟ غافل از قصاب و صاحبخانهاي؟ شیعه یعنی وعدهاي با نان جو کشت صد آیینه تا فصل درو شیعه یعنی قسمت
یک کاسه شیر بین نان خشک خود با یک اسیر چیست حاصل زین همه سیر و سلوك؟ پا و تاول، چهره و چین و چروك سالها
صورت ز صورت بافتیم تا ز صورتها کدورت یافتیم یک نفر بر قامتی رعنا نبود یک رسوخ از لفظ بر معنا نبود گرچه قرآن را
سرّ حقّّ مسطور « یسطرون » مرتب خواندهایم از قلم نقش مرکب خواندهایم سورهها خواندیم بیوقف و سکون کس نشد واقف به سرّ
ماند و در کتاب عالمان علم صورت در حجاب اي برادر عالمان بیعمل همچو زنبورند لیکن بیعسل علمها مصروف هیچ و پوچ
شد جان من برخیز! وقت کوچ شد از نفوذ نفس خود امدادگیر سیر معنا را ز مجنون یادگیر اي خوش آن جهلی که لیلایی شوي هر
نفس لاگوي، الاّیی شوي تا به کی در لفظ مانی همچو من؟ سیر معنا کن چو هفتاد و دو تن همچو یحیی گر نهی سر درطبق
میشود عریان به چشمت سرّحق شیعه یعنی عشقبازي با خدا یک نیستان تکنوازي با خدا شیعه یعنی هفت خطی در جنون شیعه
طوفان میکند در کاف و نون شیعه یعنی تندر آتش فروز شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز شیعه یعنی شیر، یعنی شیرمرد شیعه یعنی
شیعه یعنی یک تپش « سابقون السّابقون » تیغ عریان در نبرد شیعه یعنی تیغ، یعنی موشکاف شیعه یعنی ذوالفقار بیغلاف شیعه یعنی
عصیان و خون شیعه باید آبها را گِل کند خط سوم را به خون کامل کند خط سوم خط سرخ اولیاست کربلا بارزترین منظور
ماست شیعه یعنی بازتاب آسمان بر سَر نی، جلوة رنگین کمان پرچم زلفت رها در باد شد وز شمیمش کربلا ایجاد شد آنچه شرح
حال خویشان تو بود تاب گیسوي پریشان تو بود می سزد نی، نکتهپردازي کند در نیستان آتش اندازي کند صبر کن نی از نفس
افتاده است ناله بر دوش جرس افتاده است کاروان، بی میر و بی پشت و پناه در غل و زنجیر، میافتد به راه میرود منزل به منزل در
کویر تا بگوید سرّ بیعت با غدیر شیعه یعنی امتزاج نار و نور شیعه یعنی رأس خونین در تنور شیعه یعنی هفت وادي اضطراب شیعه
یعنی تشنگی در شط آب شیعه یعنی دعبل چشم انتظار میکشد بر دوش خود چهل سال دار شیعه باید همچو اشعار کمیت سر نهد
بر خاك پاي اهل بیت یا فرزدقوار در پیش هشام ترك جان گوید به تصدیق امام مادر موسی که خود اهل بلاست جرعه نوش از
بادة جام بلاست در تب پژواك بانگ الرّحیل میدهد فرزند بر دامان نیل نیل هم خود شیعۀ مولاي ماست اکبر اوییم و او لیلاي
ماست این سخن کوتاه کردم والسّلام شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام
توقیع مبارك